Saturday, December 18, 2010

علائم ظهور و تغییر جهت حرکت وضعی زمین

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via مگس by مگس on 12/10/10

میدانیم که طبق روایات معتبر، از نشانه های ظهور مهدی، طلوع خورشید از غرب است.

من زیاد نمیخواهم سربه سر علمای بزرگوار بگذارم و بگویم که اینها خیال میکردند زمین مسطح است و خورشید شبها زیر گل میرود و فکر نمیکردند اصولا گندش در بیاید ولی پاسخ یک نفر به این شبه برایم جالب بود.

یکی از محققین!! اسلامی فرموده است که این چیز عجیبی نیست و کافیست!! زمین جهت گردش به دور خودش را عوض کند.

با توجه به این پاسخ کوبنده و علمی، چند سوال فقهی -به سبک برادران عزیز مسلمان- برایم پیش آمده که امید است دوستان راهنمائی بفرمایند...

آیا دوستانیکه در آمریکا زندگی میکنند و یک دفعه متوجه میشوند که خورشید به جای غروب کردن دارد دوباره به وسط آسمان برمیگردد، باید نماز مغرب و عشا بخوانند یا ظهر و عصر؟

اگر این پدیده در ماه مبارک رمضان اتفاق بیفتد آیا کسانیکه خورشیدشان غروب نکرده و دوباره به وسط آسمان برگشته است -و تا بیست و چهار ساعت بعد هم غروب نمیکند- میتوانند روزه خود را باز کنند یا باید بمیرند؟

اگر در هنگام تغییر جهت چرخش، یک نفر با عمه خود در صف نانوائی بود و بر اثر ترمز محکم زمین تماسی بین ایشان و عمه خانم حاصل شد و کنترل از کف برفت و واقعه ای حادث شد. آیا بچه مذکور حلال زاده است؟

اگر مردی در خیابان مشغول تمرین شمشیر بازی باشد و بر اثر ترمز زمین، یک نفر دیگر بیاید و به شمشیر ایشان برخورد کند و شمشیر در ایشان فرو رود، آیا دیه بر مرد شمشیر باز لازم است؟

آیا کوهنوردانی در قله کوه که یک دفعه متوجه میشوند کوه با سرعت دوهزارکیلومتر در ساعت از زیر آنها فرار کرد، شهید محسوب میشوند؟


 
 

Things you can do from here:

 
 

میثاق منتشر شده از سوی پدر حقوق بشر کردستان

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via KMMK Homepage on 12/10/10

محمد صدیق کبودوند، رئیس سازمان حقوق بشر کردستان در آستانه روز جهانی حقوق بشر، یادداشتی را تحت عنوان «منشور و میثاق فعالیت و کوشش ما» به نگارش در آورده که در آن با ذکر برخی از اسناد بین المللی در زمین حقوق بشر و یادآوری امضای اعلامیه جهانی حقوق بشر در دسامبر سال...

 
 

Things you can do from here:

 
 

وقتی احمدی نژاد با وزیرش که یاورش در جنایتها بوده،اینچنین بی ادبانه رفتارمی ...

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via گمنام گمنامیان by گمنام گمنامیان on 12/14/10

دو خبر بامزه از ایران: 
      - احمدی نژاد در حالی که متکی در خارج از ایران برای مسافرت کاری رفته بود، او را از کار برکنار کرد ! حال تصور کنید آدمی که با وزیر کابینه خودش ، کسی که همراه او در جنایت هایش بوده ، اینچنین رفتار می کند، با مردم عادی ایران که دشمن سر سخت او هستند ، چه می کند !!


 فکر می کنم چند روز آینده بسیجی ها جلوی برج اسکان جمع می شوند و در اعتراض به تخریب فلان برج در اسراییل ، آن برج را خراب می کنند!
در شب های برره قسمتی بود که اهالی می خواستند به نشانه اعتراض خانه خود را خراب کنند، حالا شده حکایت این بسیجی های خنگ !


 
 

Things you can do from here:

 
 

وقتی احمدی نژاد با وزیرش که یاورش در جنایتها بوده،اینچنین بی ادبانه رفتارمی ...

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via گمنام گمنامیان by گمنام گمنامیان on 12/14/10

دو خبر بامزه از ایران: 
      - احمدی نژاد در حالی که متکی در خارج از ایران برای مسافرت کاری رفته بود، او را از کار برکنار کرد ! حال تصور کنید آدمی که با وزیر کابینه خودش ، کسی که همراه او در جنایت هایش بوده ، اینچنین رفتار می کند، با مردم عادی ایران که دشمن سر سخت او هستند ، چه می کند !!


 فکر می کنم چند روز آینده بسیجی ها جلوی برج اسکان جمع می شوند و در اعتراض به تخریب فلان برج در اسراییل ، آن برج را خراب می کنند!
در شب های برره قسمتی بود که اهالی می خواستند به نشانه اعتراض خانه خود را خراب کنند، حالا شده حکایت این بسیجی های خنگ !


 
 

Things you can do from here:

 
 

باید مواظب سواستفاده جمهوری اسلامی از این رخنه تکنولوژیک در همسایه اش بود

باید مواظب سواستفاده جمهوری اسلامی از این رخنه تکنولوژیک در همسایه اش بود

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Rojhelat - صفحه اصلی by mezopotamya.10@gmail.com (Brazan) on 12/16/10

ju-baidenبه گزارش آسوشیتد پرس، ۱۵ عضو شورای امنیت دیروز چهارشنبه، و با حضور جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا، با امضای این قطعنامه متفقاً بر تعهد عراق به منع گسترش سلاح صحه گذاشته، به تحریم‌های این شورا که علیه تولید سلاح‌های کشتار جمعی و موشک‌ با برد بالا به تصویب رسیده بود، پایان دادند و حق عراق برای داشتن انرژی هسته‌ای غیر نظامی را به رسمیت شناختند.
هوشیار زیباری، وزیر امور خارجه عراق روز چهارشنبه برچیده شدن این تحریم‌ها را بسیار بسیار مهم خواند و گفت که از این پس وزارتخانه‌های آموزش، بهداشت و کشاورزی قادر به وارد کردن فنآوری‌ها و نیازمندی‌هایی هستند که تاکنون به دلیل کاربرد دوگانه نظامی و شهروندی وارداتشان ممنوع بود.
همچنین به نوشته آسوشیتد پرس، پایان یافتن این تحریم‌ها به منزله آن است که وزارت دفاع عراق قادر به خرید تسلیحات و موشک‌هایی با برد بیش از ۱۵۰کیلومتر هستند که به گفته آقای زیباری به معنای آن است که عراق بار دیگر همانند سایر کشورها یک کشور معمولی خواهد بود.

 
 

Things you can do from here:

 
 

پیام تبریک ک.ج.ک به مناسبت فرارسیدن جشن ایزدیان

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Rojhelat - صفحه اصلی by mezopotamya.10@gmail.com (Brazan) on 12/17/10


kck_LOGOکمیته اقلیتها و ادیان ک.ج.ک طی بیانیهای باتبریک عید ایزدیان را  به تمامی خلق کرد به ویژه کردهای ایزدی تبریک دین ایزدی را همچون دین کهن،باستانی و مقدس کردها نامیده و گفت جنبش ما در هر شرایطی دفاع از کردهای ایزدی و آئین ایزدی را از وظایف اصلی خود میداند

کمیته اقلیتها و ادیان  ک.ج.ک اعلام نمود ،کردهای ایزدی امید حیاتی آزاد و یکسان را از طریق این جشن، احیا نمود و این روز را به شیوه‌ای مشترک، مقدس نگه می‌دارند.

این کمیته روزه گرفتن ایزدیان در روز قبل از جشن را،همچون تربیت نفس و تحمل رنجی بزرگ نامید و گفت:

در روز جشن نیز کردهای ایزدی طی برگزاری مراسمات ویژه‌ای، خود را برای مقاومتها و مبارزات با شکوهتر آماده می‌نمایند.

ک.ج.ک با اشاره به تهدیداتی که در کمین کردهای ایزدی است چنین گفت: کردهای ایزدی این جشن هستی، همکاری و صلح را در شرایطی برگزار می‌کنند که در مقابل انظار عمومی جهانیان در معرض تهدیداتی همچون،نابودی اجتماعی، تجزیه کردن و جنگ قرار دارند. خصوصا در عراق که هیچ گونه تضمینات قانونی برای کردهای ایزدی در نظر گرفته نشده است. در قسمتهای دیگر جهان نیز کردهای ایزدی در معرض سیاستهای آسمیلاسیون و امحاء قرار گرفته‌اند.

ک.ج.ک نوشته است: کردهای ایزدی شیو‌ه زندگی یکسان و مشترک را علیرغم گذار از 72 مرحله قتل عام تاریخی، پاسداری نموده و از طریق برگزاری این جشن، زنده بودن و پویائی اجتماعی خود را با تمامی ارزشهای اجتماعی مقدس نگه می‌دارند.

این شیوه زندگی ایزدیان، امروز از طرف جنبش آزادی خلق کرد حفاظت می‌گردد و رهبر آپو و پ.ک.ک از آغاز مبارزات خود تا کنون با کردهای ایزدی همراهی و همدلی نموده‌اند.

ک.ج.ک همچنین گفت: جنبش ما در هر شرایطی در کنار کردهای ایزدی قرار گرفته و در برابر تمامی تهدیداتی که ایزدیان را نشانه گرفته است دفاع از آنان را از وظایف اصلی خود می‌داند.

 
 

Things you can do from here:

 
 

در پیرانشهر دو کولبر کورد در سرما یخ زندند

در پیرانشهر دو کولبر کورد در سرما یخ زندند

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Rojhelat - دەستپێک by rojhilat.info@gmail.com (Editor) on 12/14/10

KOLBAR

کاسبکاران و کۆڵبه‌رانی کورد زۆر جار ڕووبه‌ڕووی هێرشی سه‌ربازانی ئێران و تورکیا ده‌بنه‌وه‌ و ڕه‌شه‌ کوژ ده‌کرێن. زۆر جاریش سروشتی کوردستان و که‌ش و هه‌واکه‌ی ده‌یانکاته‌ قوربانی.

دوو کاسبکاری کورد له‌ ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان له‌سه‌رمان ڕه‌ق هه‌ڵاتن.

به‌ گوێره‌ی ئاژانسی هه‌واڵنێری فورات، له‌ ناوچه‌ سنورییه‌کانی پیرانشار 2 کاسبکاری کورد کا تا ئێستا ناوه‌کانیان نه‌زاندراوه‌، له‌سه‌رمان ڕه‌ق هه‌ڵاتوون.

هه‌روه‌ها 21 وڵاخیش ته‌له‌ف بوون.

جێی ئاماژه‌یه‌، ساڵانه‌ زۆر که‌س له‌ ناوچه‌ سنورییه‌کانی ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان و باکوری کوردستان، به‌هۆی هه‌ژاری ڕوو له‌ کاسبی سه‌ر سنوره‌کان ده‌که‌ن که‌ زۆرجار له‌لایه‌ن هێزه‌ چه‌کداره‌کانی هه‌ر دوو ده‌وڵه‌تی ئێران و تورکیا ڕه‌شه‌کوژ ده‌کرێن.

 
 

Things you can do from here:

 
 

رۆژنامەی (ئیسرائیل-كورد) ژمارە 1 بە زمانی عیبری:

israel-kurd magazine in اhebrew language

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

 
 

Things you can do from here:

 
 

دولت در سیاست خارجی: صیدی به دنبال صیاد

نصب سیستم دفاع ضد موشکی ناتو در ترکیه را نیز بدان بیفزایید

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via TehranReview by Ali on 12/16/10

در نخستین روزهای تابستان سال هشتاد و چهار با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد سیاست خارجی ایران به یکباره تغییر جهت داد و رویکردی هماوردطلبانه در برابر دولتهای خارجی و نهادهای بین المللی به خود گرفت و بویژه در زمینۀ فعالیت های هسته ای ایران به جای دفاع به حمله روی آور شد. اما حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و وقوع یک بحران سیاسی دامنه دار و مزمن یک بار دیگر معادله را در روابط ایران با دنیای خارج تغییر داد و کار به جایی رسید که احمدی نژاد برای اثبات عدم انزوا مجبور بود به درخواست و دعوت و اصرار خود و با پرداخت هزینه های گزاف در روابط فیمابین عازم سفرهای چند ساعته به کشورهای فاقد اهمیت در معادلات جهانی شود تا کارنامۀ تحرکات دیپلماتیک دولتش چندان هم سیاه و ناموفق ارزیابی نشود. به نظر می رسد این وضعیت بحرانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی همچنان تا اطلاع ثانوی دوام خواهد داشت اما این که چه اتفاقاتی بطور مشخص در انتظار جمهوری اسلامی است هنوز دقیقا مشخص نیست.
بدین مناسبت بر آن شدیم پرسش هایی را در همین زمینه با احمد سلامتیان پژوهشگر و تحلیگر مسائل ایران در میان بگذاریم که متن آن در پی می آید:

آقای سلامتیان اگر چه آقای احمدی نژاد در نخستین دورۀ ریاست جمهوری خود نیز به سبب اظهارات غافلگیر کننده و غیر متعارف بطور خواسته یا ناخواسته در مناسبات دیپلماتیک ایران با غرب بحران آفرینی میکرد؛ اما به نظر میرسد به دلایل مختلف از جمله اهمیت اقتصادی و ژئوپلتیک ایران و نیز دردسرهای آمریکا و هم‌پیمانانش در عراق و افغانستان؛ قدرت های غربی و از جمله آمریکا همچنان برای گفتگو با ایران تمایل جدی داشتند. به نظر شما آیا وقوع حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال گذشته تغییری جدی و اساسی در این وضعیت ایجاد کرده یا نه؟ و آیا هزینه های سیاست خارجی جمهوری اسلامی به جهت کاهش مشروعیت و درگیر شدن با بحران های عمیق سیاسی افزایش یافته است؟

همانطور که در سوال شما مندرج است جنبه غالب بر سیاست خارجی دولت اقای احمدی نژاد جایگاه ویژه «اظهارات» تحریک آمیز در پیش برد آن است. این شیوه غیر دیپلماتیک با آنچه که در تاریخ روابط بین المللی و هنر دیپلماسی، مدیریت سیاست خارجی می نامند در تعارض و تناقض است. هدف از سیاست خارجی هر کشور تعامل با شرائط پیرامونی در ارتباط با همسایگان، منطقه و جهان به منظور تبدیل آنها به ابزار دفاع پایدار از منافع و امنیت ملی و استقلال و یا حتی ثبات سیاسی یک کشور است. موفقیت در این زمینه ها میتواند در دراز مدت همراه با مدیریت بهینه در سیاست های دیگر در داخل به استمرار نظام حاکمی که توانائی بر آوردن آنها و مقبولیت عمومی را داشته باشد نیز کمک کند.

مقدمه لازم برای کارآئی سیاست خارجی در مسیر دستیابی به چنین اهدافی برنامه ریزی درازمدت و رعایت ضرورت های مرحله ای اجرای این برنامه ها و تنظیم تبلیغات و اظهارات در خدمت پیشبرد آنها است. شرط لازم برای ایجاد توانائی در این زمینه ها، ارج گذاری به کارشناسانه و تخصصی بودن دیپلماسی از یکسو و مصون نگاه داشتن آن از اقدامات نمایشی، احساسی، عجولانه، تبلیغاتی و تحریک آمیز است و نه عکس آن.

در تاریخ دیپلماسی، این مقدمه و شرط لازم، شکل و قالب ویژه ای را نیز بر رفتار دیپلماتیک حاکم نموده اند که در آن تشریفات، پروتکل، وقار و احتیاط و تانی هر چند هم که تصنعی باشند بدل به چهارچوب های لازم برای پیش برد اقدام دیپلماتیک شده اند. عدم رعایت این مقدمات و پشت کردن به این شروط و عدم توجه به این پروتکل ها یعنی رها کردن سیاست خارجی در وادی بی در و پیکر و حفاظ و غیر قابل پیش بینی احساس، تبلیغ و تحریک لحظه ای و واکنشی و این زهرآگین ترین شیوه برای سترون کردن دیپلماسی است. منبر تهییج ناگهانی احساسات عامیانه و بلندگوی تبیلغات روزمره هیچ سنخیتی با دیپلماسی و مدیریت سیاست خارجی ندارد.

متاسفانه سی سال است دیپلماسی و سیاست خارجی ایران، مبتلا به این سترونی است و از کار افتاده و نتوانسته است خود را از حال و هوای رجز خوانی و تکفیر و مداحی منبری و خطابی رها سازد. به عبارت دیگر اغراق نگفته ام اگر مدعی شوم که دیپلمات های گروگان گرفته شده در سفارت آمریکا بالاخره پس از 444 روز رها شده و به کشور خود باز گشتند اما در ایران هنوز سیاست خارجی و دیپلماسی گروگان و گرفتار اعتیاد به شعار و تبلیغ و تهییج احساسات لحظه ای پا منبری و خطابی ناشی از این حادثه است.

در ساختار حکومتی جمهوری اسلامی و سابقه رفتاری آن به ویژه در سال های اخیر با گسترش بی و حد و حصر اختیارات رهبری و مداخله روزمره و جزء به جز ایشان در امور، تدوین و اخذ تصمیمات عمده و اساسی در سیاست خارجی انحصارا در اختیار رهبری و ارگان های مستقیما وابسته به ایشان است

این نوع بر خورد ساده انگارانه، غیر کارشناسانه و لحظه ای با واقعیت های سخت تناسب قوا و روابط بین المللی و دیپلماسی هزینه های گرانی به ملت و کشور و حتی انقلاب ایران تحمیل کرده است که مهمترین آنها بر باد رفتن دهها میلیارد ثروت ایران بدنبال گروگانگیری و تجاوز نظامی صدام حسین به ایران و تداوم جنگ خانمانسوز هشت ساله و آثار و عواقب ویرانگر آن بوده اند.

در ماهها و سالهای اول انقلاب این روند حاکم بر سیاست خارجی ایران را میشد تا حدودی ناشی از رومانتیسم انقلابی و بی تجربگی کادر های انقلابی دانست که هنوز آگاهی و اشراف کامل نسبت به طبقه بندی مصالح ملی در متن روابط بین المللی و مدیریت برنامه‌ریزی شده آن نداشتند. فراموش نباید کرد که در بیست ماه اول انقلاب، وزرات امور خارجه هفت وزیر و سرپرست وزارت خانه عوض کردو مدت ماموریت هر یک ار آنها و آشفتگی و تداخل امور و مسئولیت ها چنان بود که کمتر وزیری توانست در جو عدم استقرار و بی ثباتی حاکمیت جدید نظم و نسق لازم برای تصور و برنامه‌ریزی و اجرای سیاست خارجی منسجمی را ایجاد کرده و به مرحله اجرا در آورد. وزیر هفتم علی اکبر ولایتی توانست پس از استقرار حاکمیت جدید برای مدت شانزده سال بر کرسی خود باقی بماند و از حمایت رهبر، رئیس جمهور و نخست‌وزیر و مجلس که در نظام جدید هر یک به نحوی در تدوین سیاست خارجی و روند آن تاثیر و نظارت داشتند نیز برخوردار باشد. اما بیماری ابتدائی شعار زدگی و نابینائی و ناشنوائی نسبت به واقعیت‌های تناسب قوای بین المللی و تحولات سریع آنها چنان بدل به بیماری مزمن سیاست خارجی ایران شده بودند که در واقع وزارت امور خارجه در تنظیم و اداره سیاست خارجه همچنان به صورت بخشی تدارکاتی، دنباله رو از مراکز قدرت و کشمکش های آنها در درون حاکمیت و فاقد تاثیر اساسی در پایه گذاری و پیش برد سیاست خارجی کشور باقی ماند.

در دوران ریاست جمهوری آقایان رفسنجانی و خاتمی کوشش هائی برای کادر سازی و برنامه ریزی در جهت پیش‌برد دیپلماسی در مسیر استفاده بهینه از وضعیت بین المللی صورت گرفت اما بدنه حاکمیت و به ویژه ارگانهای موازی فعال در آن بسادگی تن به ضرورت های یک سیاست خارجی مسئولانه و دیپلماسی خردپذیر نمیدادند. اکثریت غالب نخبگان سیاسی ایرانی درگیر در جناحهای گوناگون جمهوری اسلامی و حتی خارج از آن نیز در نگاه ابزاری و استفاده جوئی لحظه ای از زمینه های سیاست خارجی در کشمکش های داخلی، فارغ نبودند. به همین دلیل نقد جدی سیاست خارجی و ارزیابی منصفانه از دیپلماسی جمهوری اسلامی و درس گیری از ناکامی‌ های آن و تجربه اندوزی از آنها نیز میسر نگردید.

و به این ترتیب بود که با دولت آقای احمدی نژاد دوباره تب بیماری مزمن دیپلماسی منبری و تهییجی حاد شد، دست‌آوردهای ضعیف دولتهای قبل بر باد رفتند و دوباره، گوئی وظیفه اصلی سیاست خارجی، گرم کردن جمعه بازارهای تبلیغی جناحهای درونی و یارگیری برای هر یک آنها است و نه میدان دفاع از منافع ملی و یا حتی مصالح میان مدت نظام حاکم بر آن.

بی انصافی است که بار این همه ناتوانی را انحصارا بدوش دولت آقای احمدی نژاد و وزارت خارجه اش بیاندازیم. این عجز مادر زادی همه نظام هائی است که در دام قالب های انتزاعی ایدئولوژیک، در بینشی دلخواهانه و نه واقع بینانه به دنیای پیرامونی خود و تناسب قوای موجود در آنها گرفتارند. در جنگل بیرحم روابط بین المللی، اغلب طعمه است که نرمی نقاط ضربه پذیر اندام خود را هدف دندان تیز معاندان و رقبا وحتی شرکای کار کشته خود میسازد.

اما نمیتوان در برابر «پیروزی های درخشان» او در مسیر ایجاد تنش های بیهوده جدید و تشدید بحران های مزمن قدیمی و بالاخره تبدیل فرصت ها به تهدید ها، انگشت به دهان باقی نماند. بحث بر سر حق مسلم ایران در استفاده از انرژی هسته ای صلحآمیز که به روشنی در بند چهار معاهده بین المللی منع گسترش سلاح های هسته ای برای کشورهای امضا کننده آن تصریح شده است، به یک بحران عظیم و بی سابقه بین المللی تبدیل شده است که میتواند امنیت و حتی موجودیت کشور ما را به خطر بیاندازد و این تنها نتیجه غدر و حیله گری معاندان و مغرضان و رقبا و شرکای ناپایدارجمهوری اسلامی نیست؛ بلکه در این ماجرا بزرگترین شگفتی هنرمندی صید است که چه مشتاقانه به دنبال صیاد شتابان است.

ما در دنیای لجام گسیخته‌ای بسر میبریم که مهمترین مشخصه آن باصطلاح عامیانه خودمان «بی صاحب» بودن آن است و اتخاذ بازی رقص شمشیر بر لب پرتگاه های آن بعنوان تاکتیک اصلی سیاست خارجی می‌تواند بسیار خطرناک باشد و هر لحظه بازیگران آن را ناخواسته به قعر دره ای پرتاپ کند که عاقبت آن بر هیچ کدامشان روشن نیست.

در سؤال خود به درستی به «اهمیت اقتصادی و ژئوپلتیک ایران» اشاره میفرمائید. این اهمیت فراوان است و به ویژه در سه دهه گذشته با دگرگونی های عظیم دنیای پیرامونی آن چندین برابر شده است.

فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی به دنبال شکست ماجراجوئی نظامی آن در افغانستان؛ اضمحلال ناسیونالیسم زیاده طلب عربی در وجه نظامی شده و بعثی آن در عراق، رو در روئی اسلام جهادی با پدر خوانده های آمریکائی و سعودی خود در شرق ایران، سقوط قدرت طالبانی ناشی از آنها در افعانستان به دنبال حوادث یازدهم سپتامبر و بالاخر زمین گیر شدن نظامی، سیاسی و اقتصادی ایالات متحده و هم پیمانان وی در پیمان اتلانتیک شمالی در ماورا النهر و بین النهرین یعنی دو بال تاریخی تکوین و تحول امپراطوری ها در فلات ایران در هزاره های گذشته، وضعیت استراتژیک استثنائی برای ایران بوجود آورده که لااقل در سه قرن گذشته بی سابقه بوده است. اهمیت حیاتی ویژه نفت و گاز در جهان کنونی و معجزه زمین شناسانه تمرکز عظیم این منابع در این منطقه از جهان و اهمیت خارق العاده فلات ایران که بازو بر زیر پای خزر و پای در دامنه خلیج فارس گسترانده است؛ به عنوان گره گاه اصلی ارتباطی و نقل انتقال این منابع، وضعیتی برای ایران فراهم آورده است که قطعا در طول تاریخ آن بی سابقه بوده است.

امروز همه ناظرانی که واقعیت های جغرافیائی، تاریخی، اقتصادی و فرهنگی این منطقه را در نظر می‌گیرند متفق القوال هستند که در عمل، در خلا عظیمی که در مناطق بین استانبول تا دهلی نو از غرب تا شرق و بین جنوب قفقاز تا شاخ آفریقا از شمال تا جنوب به وجود آمده است، هیچ موجودی استراتژیک شایسته اعتنا و اتکا، منسجم تر و طبیعی تر و بالقوه تواناتر از ایرانی که در طول تاریخ امپراطوری وسطی یا میانه اش خوانده اند، وجود ندارد. اغراق نگفته ام که برای این بخش از جهان شعر شاعر بزرگ آذری و پارسی گوی، نظامی گنجوی را تکرار کنم که «همه گیتی تن است و ایران دل» و هم آوای با وی شوم که «نیست گوینده زین قیاس خجل».

برای همه همسایگان، قدرتهای منطقه ای و قدرتهای جهانی، ایران، صرف نظر از آنکه چه کسانی بر آن حکومت می‌کنند، موجودیت و واقعیتی است که باید به نوعی وضعیت خود را با آن تعریف و تنظیم و اداره کنند. موقعیت استراتژیک ایران و چهره بندی و تناسب قوای پیرامونی آن و تحولات عظیم بین المللی که در دو دهه گذشته چهره جهان را عوض کرده است به هیچ قدرت مسئول و حسابگری اجازه تصور درگیری نظامی در سرزمین ایران را نمیدهد. ایران امروز در دنیای کنونی لقمه ای نیست که به سهولت عراق و افغانستان و گرجستان و تبت و کشمیر و فلسطین از گلوی هیچ قدرت و ائتلافی پائین رود. به ویژه که برای هر استراتژی بی و باک و متهوری که به حد جنون صدام حسین نرسیده باشد، هزینه این امر چندین برابر لشگرکشی ایالات متحده و متفقینش به عراق و افغانستان تخمین زده شود.

در چنین وضعییتی است که در میدان روابط بین المللی دیپلماسی و دیپلمات ها بر جنگ و نظامیان سبقت میگیرند. ابزار عادی و اساسی دیپلماسی حتی خصمانه ترین شیوه آن نیز مذاکره است. البته مذاکره هدف نیست ابزار رسیدن به آن است و به کار گرفتن و استفاده از این ابزار به مراتب از ابزار و شیوه نظامی و جنگی پیچیده تر و کارشناسانه تر است.

اما مصیبت آنجا است که این همه فرصت عظیم دستخوش احساس و شعار و هوسبازی ساختار قدرت و شیوه و رفتار و بیانی شده است که به همان اندازه در تصور و پیشبرد یک دیپلماسی کارا و مسئول و مذاکرات و تعامل لازم برای مدیریت آن عاجز است که از درک منافع ملی در ابعاد تاریخی و یا حتی کوتاه مدت و میان مدت آن.

حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم تغییری جدی و اساسی در تمایل قدرت های غربی و آمریکا برای گفتگو با ایران به وجود نیاورده است؛ چون این قدرتها در مذاکره و گفتگو خواستار پیش برد اهداف و منافع خویش اند و متاسفانه به تجربه کاسب کارانه در یافته اند که از طرف مذاکره ضعیف و مبتلا به بحران مشروعیت و درگیر با بحران های سیاسی داخلی بهتر میتوانند امتیاز بگیرند تا از دولت هائی که مستظهر به مقبولیت عمومی و متکی به وحدت ملی باشند.

این ناتوانی و عدم کفایت تصمیم گیران اصلی سیاست خارجی ایران است که بهترین فرصت ها را در دفاع از منافع کشور در برابر مطامع دیگران به هدر میدهد و به جای استفاده صحیح و بهینه از ابزارهای دیپلماتیک و اختلاف منافع و سیاستی که مشخصه عمده دنیای کنونی که به سرعت شگفتی در مسیر تغییر و چند قطبی شدن حرکت میکند، این فرصت ها را بدل به جمع اضداد و اتحاد طبایع مختلف علیه حقوق حقه ملت ایران نموده است. شگفت است از چین و ماچین، یاجوج و ماجوج، حتی امیر نشینانی به قد و قواره دبی و ابوظبی و قطر، گدائی و دریوزگی میکنند، بازار و اقتصاد و امور مالی ایران را در اختیار آنان میگذارند تآ انها باتفاق آرا با دیگران علیه مردم کشور ستمدیده ایران قطعنامه و تحریم صادر کنند و یا در خلوت با اربابان خود تضرع حمله نظامی به ایران را بکنند.

حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم تغییری جدی و اساسی در تمایل قدرت های غربی و آمریکا برای گفتگو با ایران به وجود نیاورده است؛ چون این قدرتها در مذاکره و گفتگو خواستار پیش برد اهداف و منافع خویش اند و متاسفانه به تجربه کاسب کارانه در یافته اند که از طرف مذاکره ضعیف و مبتلا به بحران مشروعیت و درگیر با بحران های سیاسی داخلی بهتر میتوانند امتیاز بگیرند تا از دولت هائی که مستظهر به مقبولیت عمومی و متکی به وحدت ملی باشند

در سال های گذشته رهبران جمهوری اسلامی با تکیه به روابط خود با روسیه و چین که خود آن را ویژه و راهبردی توصیف می کردند و می کنند، تلاش های غرب را برای ایجاد اجماع علیه ایران در نهاد های بین المللی نظیر شورای امنیت سازمان ملل خنثی کرده و نوعی انسداد دیپلماتیک ایجاد کرده بودند؛ اما اخیرا به نظر می رسد که دست کم روسیه تمایل چندانی به تداوم این بازی با آهنگ پیشین ندارد. آیا گمان می کنید که دوران سختی در انتظار دولتمردان ایران است؟ دورانی که چتر حمایتی چین و روسیه از سر جمهوری اسلامی برچیده شده خواهد شد و ایران باید به تنهایی هزینۀ‌ ماجراجویی های آقای احمدی نژاد یا تصمیم گیران اصلی را بپردازد؟

ابتدا باید توجه نمود روسیه و چین نیز همانند کشورهای غربی روابط ویژه و راهبردی با جمهوری اسلامی ندارند. اصولا روابط کشورهای بزرگ در متن روابط بین المللی بیشتر بر مبنای منافع و امتیازاتی که بتوانند از هر کشوری کسب کنند تنظیم میشود تا روابط ویژه عاطفی و یا احساسی و یا عقیدتی یا ایدئولوژیک. مشخصه عمده نهادهای بین المللی مانند شورای امنیت سازمان ملل متحد از ابتدای ایجاد آنان پس از جنگ بین الملل دوم تا به حال این بوده است که به ندرت میتوانند در مسائل اساسی به اجماع برسند. این روند پس از فروپاشی نظام دو قطبی در جامعه بین المللی بسیار تشدید شده است. در واقع هر مساله و پرونده ای که به این مجامع راه پیدا کند طعمه کشمکش و برخورد منافع اعضا به ویژه پنج عضو دارای حق وتو می شود که موجب امتیاز طلبی‌هایشان از اصحاب دعوی می گردد. تفاوت اصلی در این مورد بین روسیه و چین و سه کشور دیگر دارای حق وتو این است که این دو کشور نگرانی پاسخ‌گوئی به ارگانهای دموکراتیک مستقل و مطبوعات و افکار عمومی در کشور خود را نسبت به آرائشان در مجامع بین المللی نیز ندارنند و بنا بر این دستشان در باج خواهی و پاسخگو نبودن بازتر است و از این رو کمتر قابل اعتماد و اتکا هستند. از همین رو است که دیپلماسی مدبرانه در دنیای کنونی این است که دست اندر کاران هر پرونده سعی کنند آن را در روابط و گفتگوهای دو جانبه، منطقه ای و یا چند جانبه حل و فصل کنند و نگذارند مشکلاتشان به شورای امنیت ارجاع شود.

در مورد پرونده هسته ایران ارجاع پرونده به شورای امنیت و رسیدن به اجماع در درون آن بدون «نبوغ هنرمندانه» دست اندر کاران سیاست خارجی جمهوری اسلامی و شخص آقای احمدی نژاد نزدیک به محال بود. آنچه «چتر حمایتی» روسیه و چین مینامید، بنظر بنده در واقع دام باج خواهی این دو کشور از ایران است که دیگر به این سادگی جمع کردنی نیست. البته در فرصت طلبی در روابط بین المللی این نوع دولتها همیشه رای خود را به معرض مزایده میگذارند و به کسی میدهند که باج بیشتری بپردازد. اگر اشتباه نکنم به موجب مدارک اخیر منتشر شده از اسناد وزارت امور خارجه آمریکا معلوم میشود که برای کسب رای موافقت چین علیه ایران، دولت آمریکا توانسته است عربستان سعودی را قانع کند که نفت ارزانتر به چین بفروشد و رفع احتیاجات وی را بنماید. البته چینی ها زرنگ هستند و هم کالاهای بنجل‌شان بازار ایران را در خود غرق کرده است، هم نفت ارزان ایران و عربستان سعودی را دریافت میکنند، هم شریک مالی و اقتصادی ایالات متحده آمریکا شده اند و با این همه رندی حقشان هم هست که دولت آقای احمدی نژاد به علت رائی که در شورای امنیت علیه ایران داده اند از آنان چنان متشکر باشد که چشم بر روی کشتار مسلمانان ایغور در این کشور هم ببندد. با این سیاستمداران و این اندازه بصیرت البته خوردن چوب و پیاز را نیز حواله ملت ایران خواهند کرد.

از سوی دیگر به نظر می رسد که قدرت های غربی و بویژه ایالات متحده محتاطانه با مسائل داخلی ایران پس از انتخابات اخیر برخورد کردند. به هر حال حکومت جمهوری اسلامی همچنان کنترل کشور را در دست دارد و علاوه بر تاثیرگذاری جدی بر بازار جهانی نفت، هنوز اهرم های خود را در خاورمیانه در اختیار دارد. آیا شما فکر می کنید شرایط در ما‌ه‌های آینده به سمت و سویی پیش خواهد رفت که زمامداران اقتدار و مشروعیت آسیب دیدۀ خود را ترمیم کنند و جایگاه منطقه ای و بین المللی خود را تثبیت نمایند یا بر عکس موقعیت جهانی آنان وخیم تر خواهد شد؟

برای تبیین برخورد ایالات متحده و قدرتهای غربی با مسائل داخلی ایران پس از انتخابات اخیر من ترجیح میدهم صفت حسابگرانه را بکار ببرم تا محتاطانه. جنبش عظیم اعتراضی مردم ایران به دنبال تجاوز به حقوق اولیه رای دهندگان توسط ستبداد داخلی، در اهداف آزادی خواهی و دموکراسی طلبانه خویش و اشکال مسالمت آمیز و مدنی و بسیار مدرنی که به خود گرفت مورد استقبال وسیع افکار عمومی این کشورها قرار گرفت. اکثر مردم و رسانه های آزاد در این کشورها بنا بر سابقه تاریخی و شکل گیری ذهنیت تاریخ خود این جوامع در مبارزات برای تامین حق رای و دموکراسی در آنها با این مبارزات مردم ایران احساس همدردی میکردند. بویژه در زمانی که پس از چندین سال بار دیگر نوای آزادیخواهی و دموکراسی طلبی در یک کشور مسلمان بیان استبدادی مسلط بر این بخش جهان را تحت الشعاع خود قرار میداد. در ابتدا حتی برای برخی از ناظران غربی که در نوعی بینش تبعیض آمیز، این مقوله ها را انحصار جوامع غربی میدانند باور تحرک و بسیج گسترده یک جامعه شرقی و با هویت دینی در این زمینه ها سخت بود.

با این همه، دولت های غربی و ایالات متحده آمریکا در اعلام اعتراض به تجاوزات به حقوق بشر و آزادیهای عمومی در ایران و ابراز همبستگی با قربانیان این تجاوزات در ایران، حسابگرایانه تعلل ورزیده و تاخیر روا داشتند. یک لحظه میزان همبستگی و پشتیبانی همین دولت ها با جنبش هائی شبیه جنبش اخیر مردم در پراگ 1968 و لهستان در ابتدای دهه هشتاد میلادی و سراسر اروپای شرقی و روسیه آخر همین دهه را به یاد بیاورید تا ببینید تفاوت برخورد و موضع گیری از کجا تا به کجا است. این دولت ها حتی از اقدام جدی علیه تجاوز آشکار دولت ایران نسبت به مقررات قردادهای بین المللی در زمینه مخابرات که تا پارازیت اندازی توسط ایران بر روی برنامه های تلویزیونی داخل خود این کشورها هم پیشرفته بود، عاجز ماندند.

ایالات متحده آمریکا و دولت های غربی و متحدین آنان در منطقه خاورمیانه به دلائل گوناگون به ایرانی بیشتر احتیاج دارند که زبان تهدید و رجزخوانی چهره ای نامطلوب از وی در افکار عمومی در عرصه منطقه ای و جهانی ایجاد کرده باشد. ایرانی که فاقد یارائی اقتصادی و سیاسی بوده و چنان ضعیف و پر وبال شکسته شده که مایحتاج خود را به چندین برابر قیمت بازار از آنها بخرد و سرمایه های ملی و معدنی خود را به ثمن بخس به تاراج آنها بگذارد، نه ایرانی مدرن و آزاد و دموکرات که قطعا از منافع اقتصادی و موقعیت جهانی خود بسیار کار آمدتر و جدی تر دفاع خواهد کرد و حتی میتواند به رقیبی جدی و حتی شریکی سر سخت تبدیل گردد. به همین علت برای آنان همیشه پرونده هائی شبیه پرونده هسته ای ایران و یا مسائل خاورمیانه و نظائر آن ها مقدم بر مسائل مربوط به تجاوزات به حقوق بشر بوده است. در این زمینه نیز همیشه چنان با معیارهای دو گانه و تبعیض آمیز اقدام کرده اند که حمایت و پشتیبانی‌شان مورد تردید و ظن افکار عمومی مردم مار گزیده ایران واقع میشود. تاریخ یکصد ساله روابط جنبش های دموکراسی خواهی و استقلال طلبانه در کشور های منطقه ما نشان داده است که دولت های غربی همواره در کشورهایی مانند کشور ما، دغدغه منافع ویژه خود را داشته اند و تامین این منافع را همواره با دولتهای نا مشروع و با مشروعیت آسیب دیده، سهل الوصول تر دیده اند تا دولت های متکی به حمایت آزاد و بهره مند از مقبولیت عمومی. متاسفانه واقعیت روابط بین المللی نشان داده است که گرایش منافع کوتاه مدت قدرت های غربی بیشتر بدین سو است که چشم بر آسیب مشروعیت ها ببندد و به اقتدار دولت‌ها صرف نظر از شیوه ای که آن را بدست آورده اند تکیه کنند.

حال به نظر جنابعالی آیا دستگاه سیاست خارجی دولت آقای احمدی نژاد و یا تصمیم گیرندگان و تصمیم سازان اصلی در این زمینه توانایی غلبه بر بحران کنونی و هدایت صحیح و بی خطر این کشتی از درون امواج و گردابهای منطقه ای و بین المللی دارند؟ به عبارت دیگر توانایی های ماشین سیاست خارجی ایران را در این زمینه چگونه ارزیابی می کنید؟

مشخصه عمده این تصمیم گیران در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد همانطور که در پاسخ به سوال نخست گفتم، سقوط مجدد به دوران کودکی جمهوری اسلامی است با این تفاوت که سی سال قبل دنیای خارج این مسائله را ناشی از شرائط عدم استقرار ابتدای انقلاب و در نتیجه گذرا تصور میکرد، حال آنکه امروز جمهوری اسلامی سی ساله است و بنا بر این، این عوارض مزمن شده اند. همگان متوجه شده اند که جمهوری اسلامی چنان با فضای بحران و دشمن تراشی خو کرده است که گوئی تهدید عمده را تنش زدائی و رفع و حل و فصل این بحران ها میداند. دنیای خارج کم کم به ابن نتیجه میرسد که باید رفتار های خود را با این نوع رفتار تنظیم کند. سردمداران جمهوری اسلامی مرتبا در شیپور و اعدوا، وا عدوا میدمند اما در سی سال گذشته هیچ دشمنی نتوانسته است باندازه این رفتارهای تنش زا و بحران تراش به منافع ملی ابران و حتی ثبات و استقرار یافتن نظام حاکم بر آن در روابط عادی اقتصادی و دیپلماتیک جهانی و منطقه ای لطمه وارد کند. هر زمان که در ارگانهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی کسی خواسته است زبان خرد کاربردی و کارشناسانه نسبت به تحلیل این بحران ها و کوشش برای دسترسی راه حل آنها اقدام کند، بلافاصله آماج انواع تهمت های سیستم هیاهوی مسابقه از چپ قرار گرفته و راهی زندان و تبعید و یا عزلت و گوشه نشینی و سکوت شده است. با این ترتیب «ماشین سیاست خارجی» جمهوری اسلامی خود بیشتر در تشدید بحران هائی موفق بوده است که برای معاندان نابکار و رقبای سرسخت و دوستان شریک دزد و رفیق رئیس قافله شرائطی فراهم نوده تا در کنار آب گل آلود این «گردابهای منطقه ای» با فراغ بال به ماهیگیری مشغول باشند. برای آنان نیز استقرار در وضعیت بحرانی و ادامه آن مطلوبتر است تا حل و فصل آن. البته این وضعیت و ادامه آن یعنی اصرار در هدر دادن ثروت ها و توانائی های ملی، تضعیف روز افزون قابلیت ها و توانائی های ایران در تناسب با قوای متلاطم بین المللی و ضربه پذیر شدن بیشتر آن است.

تجربه نشان داده است که وضع تحریم ها علیه ایران یا تشدید آنها و نیز تهدید ایران به حملات نظامی معمولا به گسترش احساسات ناسیونالیستی در میان ایرانیان و تقویت موضع دولت و حکومت و سکوت و انفعال اپوزیسیون منجر می شود. آیا فکر نمی کنید که زمامداران ایران از اتخاذ چنین رویکردهایی از سوی قدرت های جهانی استقبال می کنند تا در سایۀ آن حمایت مردمی بیشتری بدست آورند و سرکوب اپوزیسیون را نیز توجیه نمایند؟

تحریم و تهدید به حملات نظامی در دوران های برزخ در روابط بین المللی رونق میابند. یعنی زمانهائی که قدرت های درگیر یک بحران و کشمکش به دلائل گوناگون از تفاهم و صلح و یا تقابل نظامی و جنگ عاجز مانده و در انتظار تناسب قوای جدید بلا تکلیف هستند. بنا بر این ابزارهایی اساسا فرسایشی هستند. اگر تهدیدهای نظامی متوجه تشویش روحیه سردمداران رقیب هستند، تحریم ها بیشتر توان استقامت مردم کشور مورد تحریم را هدف می گیرند. به این امید که فشار این مردم نسبت به حکومت باعث تغییر در رفتار آن گردد. تاثیرات این مکانیسم در نظام‌هائی که ساختار اقتصادی تولیدی و تجاری و مالی مبتنی بر ارتباطات گسترده بین المللی وجود دارد و حداقلی از کنش و واکنش افکار عمومی، لا اقل در بخشی از جامعه جریان دارد، ممکن است بدل به موضوع بحث و گفتگوی عمومی درباره ارزش و هزینه موضوع بحران و تبدیل آن به منازعه سیاسی و مالا تغییر روش حاکمیت در نحوه برخورد با بحران گردد. در بررسی میزان تاثیر تحریم ها در چند دهه اخیر مورد آفریقای جنوبی آپارتاید تنها مورد موفقیت تحریم ها است. البته در آن مورد نیز تاثیر فعالیت سیاسی و نظامی کنگره ملی آفریقا و درایت رهبران آن مانند نلسون ماندلا در جلب حمایت اقشار وسیعی از سفید پوستان آفریقای جنوبی و محبوبیت فراوان جنبش مبارزه با تبعیض نژادی بود که در نهایت نظام آپارتاید را از پای در آورد. اما نمونه های دیگر محاصره اقتصادی و تحریم در نظام های استبدادی به ویژه رانت خوار، ثمر بخشی فراوانی از خود نشان نداده است و حتی این نتیجه بیشتر آشکار شده که تحریم ها در درجه اول با ایجاد فضاهای اقتصاد غیر رسمی و کنترل آنها توسط مراکز قدرت، منجر به ایجاد و تقویت مافیاهای اقتصادی و مالی می شود که با تکیه بر بازارهای موازی ناشی از تحریم خود بدل به نوعی موتور جدید تقویت و ادامه بحران می‌شوند. همانند عراق صدام حسین که از 1992 تا 2002 مورد شدیدترین تحریم های اقتصادی بود و تحریم ها باعث پر کردن جیب سران حکومت بعثی و دلالان وابسته به آنها و غارتگران بین المللی گردید و بالاخره منجر به تحمیل جنگی خانمان برانداز بر این کشور شد. مردم عراق اولین قربانیان این جنگ و تحریم بودند. درست است که صدام با آن سرنوشت فجیع به جزای جنایاتش رسید اما تحریم و جنگ چنان وضعیت وحشتناکی به وجود آوردند که کمتر از هشت سال پس از تجاوز نظامی آمریکا در حالی که عراق همچنان در آتش جنگ و نا امنی ناشی از آن میسوزد، قبر صدام بدل به زیارتگاه بخشی از قربانیان سابق وی شده است و فرماندهان نیرو های پیروز جنگ در جستجوی اعاده حیثیت از بعث قدیم برای ایجاد تعادل جدیدی در عراق تحت سلطه نظامی خود هستند. طرفه این جاست که بخش عمده ای از همان مردمی که قربانی تحریم و سرکوب در زمان ورود نیروهای خارجی به بغداد به استقبال آنان می شتافتند، پس از اشغال بدل به مهم‌ترین تکیه گاه نیروهای مبارزه با اشغال خارجی شدند.

سرمایه‌گذاری در ماجراجوئی و دشمن تراشی در صحنه بین المللی به منظور تهییج پوپولیستی احساسات ملی و سرکوب معترضین داخلی به بهانه های واهی ناشی از این سیاست، عمده ترین عامل تضعیف وحدت و انسجام ملی است که شرط لازم و اولیه بازدارندگی هر دشمنی در تصور به تجاوز و اقدام عملی به آن است.

روی هم رفته ارزیابی شما از سیاست خارجی آقای احمدی نژاد چیست؟ چشم انداز آینده را چگونه می بینید؟

تصور میکنم که با توضیحات قبلی مشخص می شود که اقدامات دولت ایشان در زمینه خارجی مصداق وجود سیاست خارجی نیست که بتوان آن را مورد ارزیابی قرار داد. در قاموس و فرهنگ ایشان، سیاست خارجی سالبه بانتقاء موضوع است. این چه سیاست خارجی است که تنها در شیپور تبلیغ و نیش تحریک قابل بروز و ایجاد هیاهو است و دیگر هیچ؟

به عنوان آخرین پرسش؛ شما به عنوان یک تحلیلگر مسائل سیاسی ایران، آقای احمدی نژاد را تا چه میزان صاحب نقش تعیین کننده در مسائل سیاست خارجی ایران تلقی می کنید؟

در ساختار حکومتی جمهوری اسلامی و سابقه رفتاری آن به ویژه در سال های اخیر با گسترش بی و حد و حصر اختیارات رهبری و مداخله روزمره و جزء به جز ایشان در امور، تدوین و اخذ تصمیمات عمده و اساسی در سیاست خارجی انحصارا در اختیار رهبری و ارگان های مستقیما وابسته به ایشان است. آقای احمدی نژاد همچنان که خودشان میگویند و آقای خامنه ای هم به کرات نسبت به آن تکیه و تاکید کرده، اگر نگوئیم ذوب شده ترین؛ لا اقل باید اذعان کنیم همسوترین رئیس جمهور با ایشان هستند. مصداق کامل سرود جدید دانشجویان بسیجی که روز پنجم شهریور امسال در حضور آقای خامنه ای خواندند و موجب رضایت خاطر و تشویق ایشان گردیدند.
«ما همه شیریم، شیران علمداری که هست ما / همه دلبسته یاریم، آن یاری که هست»
« گم شوید ای نیست‌ها! نقش دل ما مهر اوست نیست / در بازار هستی جز خریداری که هست»
«هان مباد ای خاکیان کز فتنه ما گم شود / نقش پای لیلی از دیوانه بازاری که هست»
«رهزنان را اعتباری نیست گر همره شوند / کاروان دل بر مدار از حکم سالاری که هست»


 
 

Things you can do from here:

 
 

عاشورا در تهران؛ کنترل امنیتی و اقدامات اعتراضی

ashora news 1389

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via TehranReview by Ali on 12/16/10

مراسم روز عاشورا (پنجشنبه 25 آذر) در تهران در شرایط کنترل شدید امنیتی و همراه با حرکت های اعتراضی به دولت برگزار شد.

به گزارش بی‌بی‌سی، وبلاگ های مرتبط با مخالفان دولت ایران تصاویری از حضور گسترده نیروهای انتظامی و نفربرهای پلیس در خیابان های مرکزی تهران و پرواز هلیکوپترهای نیروی انتظامی از نخستین ساعات روز عاشورا منتشر کرده اند.

یک شاهد عینی به بی بی سی فارسی گفته است که برخی از مسیر ها در سطح شهر بسته شده است تا مسیر حرکت دسته ها محدود شود.

به گفته همین منبع که نخواست نامش برده شود، به خانواده های کشته شدگان در مراسم عاشورای سال گذشته گفته شده است که از برگزاری مراسم سالگرد در بهشت زهرا یا اماکن عمومی دیگر خودداری کنند.

پیش از این سایت جرس از رسانه های نزدیک به مخالفان از" وجود فشارهای امنیتی" برای عدم انتشار آگهی های مربوط به مراسم سالگرد کشته شدگان عاشورای سال گذشته خبر داده بود.

سایت های مخالفان در صبح روز عاشورا از دستگیری تعدادی از مخالفان خبر داده اند که در برابر زندان اوین تجمع کرده بودند. در همین حال اعلان هایی منتشر شده است که در آن ها از مردم خواسته شده است تا در مراسم سالگرد معترضان کشته شده در بهشت زهرای تهران شرکت کنند.

همزمان در کرمانشاه امروز، پنجشنبه 25 آذر، گروهی بر سر مزار کیانوش آسا یکی از معترضان کشته شده در حوادث سال قبل حضور پیدا کرده اند.

در سال های گذشته مرسوم بود که سازمان تبلیغات اسلامی راهپیمایی مشترکی را به عنوان راهپیمایی روز عاشورا سازمان می داد اما امسال هنوز گزارشی در این باره از سوی رسانه های دولتی منتشر نشده است.

رسانه های دولتی در ایران از برگزاری نماز ظهر عاشورا در سطح تهران خبر داده اند و سایت خبری تابناک به نقل از منابع خود از حضور محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری ایران در حرم حضرت عبدالعظیم خبر داده که زیارتگاهی در جنوب شرقی تهران است.

گزارش هایی هم از بروز تشنج در دسته های عزاداری در چند نقطه تهران در وبلاگ های مخالفان منتشر شده که هنوز رسانه های مستقل آن را تایید نکرده اند.

همچنین روز عاشورا، رسانه های داخلی ایران از جلوگیری از برگزاری مراسم توسط نهضت آزادی خبر داده اند.

سایت خبری تابناک خبری منتشر کرده که بر اساس آن نیروی انتظامی از برگزاری مراسم در منزل هاشم صباغیان جلوگیری کرده است.

بنا بر این خبر، ماموران نیروی انتظامی در روز تاسوعا آقای صباغیان و یک روحانی اصلاح طلب را به قصد جلوگیری از برگزاری مراسمی بازداشت کردند که آن را "تنش زا " توصیف کردند.

بنا بر گفته منابع نزدیک به مخالفان به بی بی سی فارسی، آقای صباغیان چند ساعت بعد از بازداشت آزاد شد.


 
 

Things you can do from here:

 
 

تخریب مکان های مقدس یهودیان توسط بسیج در کردستان

هێزە شاراوەکی کۆماری ئیسلامی ئێران به‌سیج؛ هه‌ره‌شه‌ی له‌ناوبردنی شوێنی پیرۆ...

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via هه‌واڵ on 12/14/10

رۆژی یەکشەممەی ڕابردوو گروپێک  له‌ هێزه‌كانی به‌سیج، كه‌ بە هێزی نهێنی حكوومه‌تی كۆماری ئیسلامی ئێران له‌قه‌ڵه‌مده‌درێن و بەیەکێک لە ئیسلامییە توندڕەوەکانی شیعە مەزهەب دێنە هەژمار کردن، له‌به‌رامبه‌ر مه‌زارگه‌ی "ئه‌سته‌ر" كه‌ شوێنێكی پیرۆز بۆ جوویەكانی ئێران و جیهان دێته‌ ئه‌ژمار، خۆپێشاندانێكیان ئەنجامدا.
لە دروشمەکانی هێزەکانی بەسیجدا ئێمەی میللەتی موسڵمان دەبێ بە ئاگا بێن بە هۆیی تێکدانی مەسجد ئەقسا،لە ناوبردنی ئومەتی ئیسلام.
هێزه‌كانی به‌سیج له‌ كۆتایی خۆپێشاندانه‌كان له‌سه‌رگۆری پیرۆزی جوله‌كه‌كان له‌ به‌یاننامه‌یه‌كدا هۆشداریان دا ئه‌گه‌ر ئیسرائیل هێرش بكاته ‌سه‌ر مزگه‌وتی "ئه‌لئه‌قسا" له‌ شاری قودس ئێمه‌ش وه‌ك تۆڵه‌ سه‌ندنه‌وه‌ هێرش ده‌كه‌ینه‌سه‌ر گۆری "ئه‌سته‌ر "و به‌ته‌واوی ده‌یروخێنین.

مه‌زارگه‌ی"ئه‌سته‌ر" دوه‌مین شوێنی پیرۆزی جوله‌كه‌كانی جیهان له‌قه‌ڵه‌مده‌درێت و شوێنی ئه‌سپه‌رده‌كردنی ته‌رمی "ئه‌سترو مه‌ردخای" یه‌كێك له‌ كه‌سایه‌تیه‌ ئاینیه‌كانی جوله‌كه‌یه‌. هه‌روه‌ها ناوی ئه‌و كه‌سه‌ له‌ كتێبی ته‌ورات (كتێبی پیرۆزی جوله‌كه‌كان) هاتووه‌.
هەروەها مەردخای پێج سەدە پێش میلاد هاوسەری خشیار پادشای هاخامەنشینی بوو.

 
 

Things you can do from here:

 
 

آسانژ: ویکی‌لیکس به من متکی نیست

wikileaks dwnews juian asanj news

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Donbaleh.com by gilgamysh on 12/17/10

جولین آسانژ، پایه‌گذار ویکی‌لیکس که روز پنجشنبه در لندن آزاد شد می‌گوید که ایالات متحده برای حمله به او در حال تدارکات وسیع است، اما هر فشاری که روی او باشد، سایت ویکی‌لیکس با شتاب بیشتر به افشاگری ادامه خواهد داد. جولین آسانژ، بنیادگذار سایت ویکی‌لیکس خود را هدف حملات شدید ایالات متحده می‌بیند. وی گفت بر اثر افشاگری‌های سایت او بسیاری از زمامداران آبرو و حیثیت خود را از دست داده‌اند و حالا کسان دیگری تلاش می‌کنند با فشار آوردن بر او، برای خود وجهه کسب کنند. آقای آسانژ روز جمعه (۱۷ دسامبر) به خبرنگاران گفت که سایت ویکی‌لیکس به زودی اسناد بیشتری از دستگاه دیپلماسی آمریکا را افشا می‌کند و این بار با شتابی بیشتر. او همچنین گفت که ادامه کار ویکی‌لیکس به شخص او بستگی ندارد و با افتخار افزود: «ما سازمان بزرگی هستیم». آسانژ افزود که در نشر نخستین اسناد دیپلماسی آمریکا، بیش از ۲۰ نفر سهیم بوده‌اند و حالا عده همکاران نیزبیشتر شده است. استمداد از مردم آمریکا جولین آسانژ که تبعه استرالیا است، از مردم آمریکا یاری طلبید تا به "تحقیقات پنهانی و غیرقانونی" علیه او اعتراض کنند. مدیر ۳۹ ساله ویکی‌لیکس گفت که بسیاری از مردم آمریکا از اقدامات افشاگرانه ویکی‌لیکس حمایت می‌کنند، اما باید این پشتیبانی وجه حقوقی و نهادین پیدا کند تا دوایر آمریکایی نتوانند به انتقام‌جویی از وی برخیزند. آقای آسانژ گفت که خبر دارد مقامات آمریکایی در حال تشکیل پرونده‌ای قضایی علیه او هستند تا خواستار تحویل او شوند. او گفت که وکلای مدافع‌اش می‌توانند تمام اتهامات را رد کنند، اما امیدوار است که مؤسسات حقوقی آمریکا در دفاع از وی پیش قدم شوند. آسانژ روز پنجشنبه (۱۶ دسامبر) پس از ۹ روز به قید وثیقه از بازداشتگاهی در لندن آزاد شد. قاضی دادگاه استیناف لندن، اعتراض دادستان به حکم دادگاه بدوی در مورد آزادی جولین آسانژ در برابر سپردن وثیقه را وارد ندانست و به آزادی او رای داد. آزادی موقت روز ۱۴ دسامبر، وکلای آسانژ موافقت دادگاهی در لندن را با آزادی او در برابر وثیقه‌ای به مبلغ ۲۰۰ هزار پوند (حدود ۳۶۰ هزار دلار) به دست آورده بودند، اما حکم دادگاه با اعتراض دادستان، به حالت تعلیق در آمد. آقای آسانژ تا زمان برگزاری دادگاهی که درباره تحویل او به سوئد تصمیم می‌گیرد، حق ترک محل سکونت خود در جنوب انگلیس را ندارد و به‌طور دایمی زیر نظارت پلیس قرار گرفته است. قرار است رسیدگی به درخواست استرداد او در ماه

 
 

Things you can do from here:

 
 

ادامه توقیف گذرنامه‌های رهبران دینی اهل سنت

soni news
kurdnews

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Donbaleh.com by valivaghih on 12/17/10

توقیف گذرنامه‌های رهبران دینی اهل سنت همچنان ادامه دارد. حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان در فرودگاه امام خمینی تحت بازرسی و تفتیش قرار گرفت و گذرنامه‌اش توقیف و نامش در فهرست ممنوع‌الخروجی‌ها قرار گرفته است. گزارش دویچه‌وله را در این خصوص می‌خوانید: حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان در فرودگاه امام خمینی تحت بازرسی و تفتیش قرار گرفت. او در گفتگو با دویچه‌وله می‌گوید که گذرنامه‌اش توقیف شده و نامش در فهرست ممنوع الخروج‌هاست. وی دلیل این محدودیت‌ها را توضیح می‌دهد. علاوه بر حسن امینی، هاشم حسین‌پناهی مدرس مدرسه‌ی علوم دینی امام بخاری سنندج نیزدر فرودگاه امام خمینی تحت بازرسی و تفتیش مأموران قرارگرفتند. پیش از این نیز گذرنامه‌ی تعدادی از علمای اهل سنت از جمله مولانا عبدالغنی بدری، معاونت آموزشی حوزه‌ی دارالعلوم زاهدان، دکتر عبیدالله استاد حدیث این حوزه و مولانا عثمان قلندرزهی، مدیر مدرسه مدینة‌العلوم خاش که برای شرکت در یک کنفرانس بین‌المللی اسلامی عازم ترکیه بودند در فرودگاه امام خمینی توقیف شد. مقام‌های جمهوری اسلامی ایران به مولانا عبدالحمید امام جمعه‌ی اهل سنت زاهدان اجازه سفر برای شرکت در کنفرانس بین‌المللی اسلامی در ترکیه را دادند ولی گذرنامه‌ی او پس از بازگشت از ترکیه توقیف شد و خود او نیز ممنوع الخروج شد. «من نمی‌دانم برای چه گذرنامه‌ام را گرفتند» حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان در گفتگو با دویچه‌وله دلایل توقیف گذرنامه‌اش را این‌گونه شرح می‌دهد: «وقتی از دوبی برگشتیم به فرودگاه امام خمینی، گذرنامه‌ی مرا گرفتند. کتاب‌های دینی ما را هم بردند. مامورین به ما گفتند، آنها به دستور دادگاه ویژه‌ی روحانیت این کار را انجام دادند». آقای امینی درباره‌ی انگیزه‌ی سفرش به دوبی هم چنین توضیح می‌دهد: «من بنابه دعوت "شبکه تلویزیونی نور" به دوبی رفتم و حدود ۲۰ روز آنجا ماندم. پیش از این نیز برای این منظور به دوبی سفر کرده‌ام. این شبکه تلویزیونی ویژه‌ی اهل سنت در ایران است و من قبلا هم برنامه داشتم. ما انتظار داریم که بر حسب قوانین کشور با ما برخورد شود. هنوزحتی یک برنامه ضبط شده‌ی من از شبکه نور پخس نشده است تا آنها این مسئله را بهانه بگیرند».

 
 

Things you can do from here:

 
 

درخواست آزادی یک معترض سوری انتخابات ایران

syria basism news

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via بالاترین by high_road on 12/17/10

سازمان دیده بان حقوق بشر از سوریه خواست به پیگرد قضایی یکی از شهروندان خود که از ولایت فقیه و نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران انتقاد کرده بود، پایان دهد و او را بلافاصله آزاد کند.
با ۶۱ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 
 

Things you can do from here:

 
 

بريتانيا سقوط پادشاه ايران را مورد بازنگری قرار می دهد

mohamad reza pahalavi and west allies

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via بالاترین by misky on 12/17/10

درمقاله ای در ستون نظرات فايننشال تايمز، ديويد اوئن، وزير خارجه بريتانيا در زمان انقلاب ايران، به بازنگری دلايلی می پردازد که منجر به سقوط حکومت پادشاهی و روی کارآمدن روحانيون در ايران شد. ديويد اوئن نوشته است سفارت بريتانيا در تهران بررسی درستی از عدم محبوبيت محمدرضاشاه در ميان مردم کشورش نداشت، و چشمان خود را به روی فعاليت هواداران آيت الله خمينی نيز بسته بود. همين بی توجهی موجب شد که هم پيمان ما جای خود را به روحانيون تندرو بدهد. فايننشال تايمز در مقاله ديگری با عنوان «سقوط شاه و فرصتی که از دست رفت» ديدگاه وزير خارجه پيشين بريتانيا را تحليل کرده و نوشته است پادشاه ايران، بزرگترين هم پيمان آمريکا و بريتانيا، بانفوذترين قدرت منطقه و با سابقه ترين رهبر آسيا بود. اما آسودگی خاطر رهبران وقت ايالات متحده و بريتانيا در مورد ثبات امپراتوری نفت موجب شد که هم پيمان ما جای خود را به روحانيون تندرو بدهد؛ و رهبران مذهبی ايران در ۳۰ سال گذشته آنچنان پر و بال گرفته اند که امروز به خطری برای امنيت جهان تبديل شده اند. اما سرمقاله روزنامه استريلين، جمهوری اسلامی را همچنان خطری برای امنيت منطقه ای و جهانی می داند و می نويسد اين خطر امنيتی ناشی از استراتژی دولت غيرمنتخب احمدی نژاد است. نويسندگان مقاله دولت تهران را مجری نظرات روحانيون حاکم بر کشور خوانده و نوشته اند، اکنون آشکار شده است که استراتژی گردانندگان اصلی حکومت در ايران -- يعنی آيت الله خامنه ای و شورای نگهبان -- سلطه بر منطقه از طريق تهاجم نظامی و سلاح های هسته ای است. در پايان مقاله هشدار داده شده است که برای بازداشتن روحانيون ايران از رسيدن به اين هدف، نبايد زمان را از دست داد. ديلی تلگراف نيز از غرق شدن يک قايق با ۷۰ سرنشين در آبهای استراليا خبر می دهد. درگزارش آمده است قايق ماهيگيری متعلق به اندونزی که ظاهرا پناهجويان ايرانی و عراقی را به مقصد استراليا می برد، در برخورد با صخره های ساحلی جزيره کريسمس واژگون شد و تعدادی از سرنشيان آن جان خود را از دست دادند. امدادگران موفق به نجات ۴۱ نفر و کشف ۲۷ جسد شده اند.
با ۶۳ امتیاز و ۱۲ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 
 

Things you can do from here:

 
 

راه دشوار بيان حقيقت (قسمت اول)، گفت‌وگويی دوستانه با آقای مصطفی تاج‌زاده، ر...

ل با احترام رضا فانی يزدی rezafani@yahoo.com ۲۱

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Donbaleh.com by kooshan on 12/16/10

دو نظام؟ در ابتداء مطلبتان می گوييد که "با بازجويان درباره اصل نظام اختلاف نداشتيم و همين مسأله مشترک می‌توانست نقطه آغاز گفت‌وگوی ما ‌باشد." از اصل کدام نظام سخن می گوييد، "نظامی که قدرتش در اعتراف‌گيری و تواب‌سازی در سلو‌ل‌های انفرادی" بوده و هنوز هم هست يا "نظامی که هر مخالفت يا حتی هر انتقادی را توطئه تلقی" می کرده و هنوز هم می کند و يا " نظامی که يکی از بديهی‌‌ترين حقوق انسان يعنی حق سفر آزاد را با ممنوع‌الخروج کردن شهروندانش نقض" می کرد و هنوز هم می کند و يا " نظامی که اگر به شخصيت، ميانگين تحصيلات و هوش زندانيان سياسی اش" در سی ساله گذشته نگاه کرده و يا بکنيم ،به اين نتيجه می رسيديم و می رسيم که "پاک‌ترين و سرآمدترين قشرهايش در زندان‌ها نمايندگی" می‌ شدند و هنوز هم می شوند و يا " نظامی که از راهپيمايی مسالمت‌آميز شهروندانش هراسان" می شد و هنوز هم می شود و يا " نظامی که راهپيمايی اعتراضی را حق شهروندان و مايه اصلاح و قوت خود" نمی دانست و هنوز هم نميداند و يا نظامی که " فعاليت احزاب سياسی" را حتی در چارچوب قانون اساسی خود نه در دوران صلح و تثبيت سيستم سياسی و نه در هيچ دوره ديگری بر نتابيده و هنوز هم بر نمی تابد و همه سران و فعالين احزاب منتقدش را يک جا دستگير کرده و روانه زندان ها کرده و هنوز هم می کند. و يا "نظامی که در آن استقلال قضايی" به معنای تسلط بر جان و مال مردم و بی‌اعتنايی به افکار عمومی بوده و هنوز هم هست و "دادگاه‌های نمايشی آن با احکام فرمايشی، دلسوزترين خادمان آيين و ميهن و مردم را محکوم و آنان را از کمترين حقوق انسانی خود محروم کرده" و دسته دسته به شکنجه گاه ها برده و به زندان های طويل المدت محکوم کرده و به احدی جواب گو نبود و اگر خانواده زندانی سوالی يا اعتراضی می کرد نه تنها کسی جواب گويش نبود که خود نيز به اسارت گرفته شده و گاه بر حسب اتفاق اعدام نيز می شد و هيچ موازين حقوقی و قانونی در صدور احکام آن وجود نداشت و متاسفانه هنوز هم ندارد و دربش بر همان پاشنه می چرخد و يا " نظامی که در آن بيشتر جوانان تحصيلکرده‌اش از دوره دبيرستان مشتاق مهاجرت به خارج از کشور" بودند و خيابان هايش گاه پوشيده از ورق پاره کتابهايی بود که بر اثر حمله و هجوم عناصر حزب الله به کتابفروشی ها و يا بساط های خيابانی به غارت رفته بود و" نمايشگاههای کتابش ياد دوران تفتيش عقايد را زنده" می کرد و هنرمندانش در تبعيد و يا در زندان و در سلول انفرادی به سر ‌برده و يا در خفا از وحشت دستگيری از نهانخانه ای به نهانخانه ديگری در رفت و آمد بودند و کمترين امکانی برای حضور و ارائه کارهای هنريشان در وطن اسلامی به انها داده نميشد. از کدام نظام صحبت می کنيد؟ از نظامی که " در آن " «شادی» گم شده بود و رتبه‌های نخست جهانی را در توقيف نشريات و زندانی کردن روزنامه‌نگاران به دست آورده بود" و به جز چند روزنامه دولتی چون کيهان و اطلاعات و جمهوری اسلامی در دکه های روزنامه فروشی اش هيچ ورق پاره ديگری را تحمل نمی کرد و حق نشر و توزيع به احدی نمی داد و يا نظامی که اگر آنقدر محبوبيت داشتی که از انتخابت در مجلسی نمی توانستند جلو گيری کنند پيش از ورودت به پايتخت بنای فرياد می گذاشتند که اگر به مجلس بيايی قلم پايت را می شکنند (تهديد ايت الله خلخالی به زنده ياد عبدالرحمن قاسم لو و غنی بلوريان نمايندگان منتخب از شهرهای اروميه و مهاباد در اولين انتخابات مجلس خبرگان برای تدوين قانون اساسی ) . واقعا از کدام نظام سخن می گوييد؟ که در کليات آن با بازجوی خود اتفاق نظر داشتيد؟ به نظر می رسد که نظام مورد عنايت شما همان "نظامی است که جايگزين رژيم سلطنت شده و خطوط اصلی آن توسط امام در وعده‌های ايشان در پاريس ترسيم شده است " و گويا با نظام کنونی "سازگار" نيست و مولفه های آن " با مؤلفه‌هايی که شما در ذهن داشته ايد در بسياری موارد متفاوت و گاه متضاد است " با دقت در تحليل شما می توان نتيجه گرفت که آغاز اين ناسازگاری به جز چند استثنا که شما از آن به خطا و رفتار نا صواب نام برده ايد، از شروع رياست جمهوری آقای احمدی نژاد آشکار شده که همزمان با پايان دومين دوره رياست جمهوری آقای خاتمی است و پايان همکاری شما با وزارت کشور و اخراج و ترک اصلاح طلبان از حکومت و آغاز دوران جديد که به گفته شما مشخصه اش نظامی است که " نظاميان صاحب اصلی آن شمرده ‌شوند و «ايران» را يک پادگان بزرگ ‌می ببيند که در آن «چون و چرا» معنا ندارد"، و عليرغم تمايل شما " با نظامی که مردم صاحبان اصلی آن به شمار می‌روند و پادگان‌هايش نيز مينياتوری از جامعه و به روی مطالبات شهروندانش گشوده است، چگونه می‌تواند «يکی» باشد؟ " در مقايسه ای بين دو نظام ، مولفه های نظام مورد عنايت خود را چنين بر شمرده ايد "نظامی که از بحث آزاد و مناظره و گفت‌وگو در رسانه‌ها تغذيه می‌کند" "نظامی که چهره خود را در آينه انتقاد مخالفين می بيند و رفتارش را تصحيح می‌کند " "از مشارکت و انتخاب آزاد مردم در عرصه سياست و اجتماع استقبال می‌کند" "که شايسته‌ترين نخبگانش بر کرسی‌های پارلمانی يا مديريت اجرايی آن تکيه می‌زنند يا در جامعه مدنی از امنيت کامل بهره مندند." "که راهپيمايی اعتراضی را حق شهروندان و مايه اصلاح و قوت خود می‌داند" "در دهه اول انقلابش و در شرايط جنگی و وجود تروريسم، سران احزاب منتقد هرگز دستگير نمی شوند." "که در آن قاضی مستقل از ارکان حکومت و بی‌اعتنا به فشارها و درخواست‌های نهادهای امنيتی، اطلاعاتی و نظامی و تنها بر اساس موازين حقوقی و قانونی حکم صادر می‌کند" "اساتيد برجسته و مستقل بازنشسته يا اخراج نمی‌شوند، به دانشجويان منتقدش ستاره‌ نمی‌دهند، آنان را به صورت فله‌ای بازداشت نمی کنند، اختلاط دختران و پسران در دانشگاه مسأله مقاماتش نيست و دانشجويان رسماً تهديد نمی‌شوند که چون نمره می‌خواهند بايد خواست‌های مديريت را اجابت کنند." "استقلال حوزه های علميه حفظ می شود،" "دانشگاه پادگان نيست" "خود را مسئول آرايش و پوشش مردم نمی داند و مقاماتش شب و روز بر طبل مبارزه با مفاسد اجتماعی و فرهنگی نمی کوبند" "قانون اساسی آن سند سرکوب نيست،........ سند حقوق و آزادی‌‌های شهروندان است و اجرای اصل ۲۷ و ديگر اصول حقوق بشری آن در آزادی اجتماعات و احزاب و مطبوعات و انتخابات و نيز در ممنوعيت شکنجه و محکوميت حکم اعدام شهروندان بدون طی مراحل دادرسی عادلانه، استقلال کشور، يکپارچگی سرزمينی و منافع ملی را تأمين می کند" "وجود کهريزک ننگ است" "هرگز نمی‌توان هر ده سال يکبار به خوابگاه و کوی دانشگاه حمله کرد" و بالاخره نتيجه می گيريد که "سرکوب‌ها و بگير و ببندهای فله‌ای‌ نيز نمی‌تواند برخاسته از همان اسلام و انقلابی باشد که رهبرش شعار «ميزان رأی ملت است» می‌داد و از «حق تعيين سرنوشت هر نسل به دست همان نسل» دفاع می‌کرد. در اين نظام هويت، فرهنگ و آداب و رسوم اقوام مخل وحدت ملی تلقی نمی‌شود." هر چه فکر می کنم نمی فهمم که اين مولفه هايی را که شما بر می شماريد در کدام نظام و در کدام کشور تجربه کرده ايد و آيا اين مولفه ها بيانگر نظام آرمانی شما در آينده است و يا اينکه در ۳۰ سال گذشته کشور و مردم ما چنين نظامی را تجربه کرده اند، از مقايسه های شما اما می توان فهميد که شما به تجربه يکی دو دهه اول انقلاب عنايت نظر داريد و همه ايما و اشاره های شما به دوران حيات آيت الله خمينی است. و در پايان همان بخش با توجه به رفتار کنونی نظام می گوييد که " اين نظامی نيست که ايرانيان در سال ۵۷ خواهان استقرار آن بودند". درست می گوييد، شايد به قطع بتوان گفت که هيچ کدام از ايرانيان در سال ۵۷ چنين نظامی را نمی خواستند و تصورش را هم نمی کردند که نظامی که قرار است بر سر کار آيد،نظامی خواهد بود که مدعی شريعت اسلام است ، نظامی که قصاص در حوزه مجازات ها پايه قضاوت آن است و نظامی که در آن رهبری ( ولايت فقيه ) جدای از اينکه آقای خمينی ، خامنه ای و يا هر کس ديگری بر آن تکيه زده خود را جانشين پيامبر و ائمه دانسته و ادعای استمرار حکومت انبيا و معصومين را دارد و بر اساس قانون اساسی آن حاکم بر جان و مال مردم بوده و پاسخ گوی هيچ نهاد ديگری نيست و از حقوق الهی بر خوردار بوده و حکم حکومتی او نه بر نهادهای حکومتی که بر ديگر مراجع دينی نيز واجب شرعی است و بر مجلس خبرگانش هيچ قاعده و مقرراتی حکمفرما نيست و خود برای خود آيين نامه و دستور جلسه تنظيم می کنند و به هيچ نهادی پاسخ گو نيست و شورای نگهبانش مظهر رسمی و قانونی تبعيض دينی است ، نظامی که در آن بهايی ها و کمونيست ها و کشيشان کليساهای ارامنه و هر دگر انديشی قتل عام می شود و حتی سلمان رشدی در انگلستان نيز بايد از وحشت او برای نوشتن کتابی در خفا زندگی کند و برای سرش جايزه ميليون دلاری تعيين می کنند چرا که همگی آنها طبق شريعت اسلام مهدورالدم ميباشند و حکم مرتد در مورد آنها بايد اجرا گردد و مخالفينش در سراسر دنيا ترور می شوند و انيس نقاش ها را برای قتل آنها در اقصی نقاط جهان اجير و تسليح می کنند، نظامی که در آن زنان به جرم زنا محکوم به سنگسار شده اند و در ملأ عام بساط شلاق و سنگسار و قطع دست و پا بر قرار شد و در خيابان های آن با چرثقيل مردم را در مقابل چشم کودکان حلق آويز کردند، و نظامی که در همه امور زندگی مردم حق دخالت پيدا کرد از پشت بام خانه ها گرفته که آنتن و ديش تلويزيون پايين آورد تا درب ادارات آن که از ورود مردان با پيراهن آستين کوتاه جلو گرفتند و زير چادر زنها را جستجو کردند که نکند خدای نکرده جوراب کوتاه يا دامن به پا داشته باشند و در کوچه و خيابان های آن زنان و مردان و دختران و پسرانی را که در کنار هم قدم می زنند دستگير کرده به کميته ها می بردند و در اتوبوس هايش و در کلاس های درسش جدا سازی جنسيتی می کنند و به زور بر سر زنان و دختران پيچه می پيچند که نکند که خدای نکرده ايمان و شريعت مومنين به باد رود، ياد ايرج ميرزا گرامی بادکه گفت : گفتند که واشريعتا خلق روی زن بی نقاب ديدند آسيمه سر از درون مسجد تا سردر آن سرا دويدند ايمان و امان به سرعت برق می رفت که مؤمنين رسيدند و نظامی که رهبرش حکم قتل عام دسته جمعی زندانيانی را که سالها بود با احکام دادگاه های اسلامی در زندان ها محکوميت کشيده بودند را صادر کرد. درست می گوييد اين آن نظامی نبود که مردم ايران در انقلاب ۵۷ در آرزوی تحقق آن در خيابانها شعار استقلال ، آزادی و مرگ بر ديکتاتوری می دادند، اما اين نظام محصول چند سال رياست جمهوری احمدی نژاد و يا فقط محصول دوران رهبری آقای خامنه ای نيز نيست، آنچه امروز شاهد آن هستيم ادامه منطقی همان نظم و قواعدی است که از همان فردای انقلاب و تحت رهبری و منويات آيت الله خمينی پايه گذاری شد و در دوران خود ايشان طراحی و اجرا گرديد. پايان بخش اول با احترام رضا فانی يزدی rezafani@yahoo.com ۲۱ آذر ماه ۱۳۸۹ *توضيح اينکه تمام مطالب داخل گيومه از نوشته آقای تاج زاده بر داشته شده است متن کامل اين نوشته را می توانيد در لينک زير ملاحظه کنيد http://www.kaleme.com/1389/03/24/klm-22713 ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول Copyright: gooya.com 2010

 
 

Things you can do from here: