Saturday, March 5, 2011

شیرین عبادی به مناسبت ۱۷ اسفند (۸ مارس) روز جهانی زن: راهپیمایی برای حقوق ب...

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via بالاترین by solar on 3/4/11

شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل (2003) در بیانیه ای به مناسبت صدمین سال روز جهانی زن که همه ساله در کشورهای مختلف جهان طی مراسم مختلف به مقام و مسائل زنان پرداخته می شود با اشاره به اطلاعیه حجاب اجباری که 32 سال پیش درست در روز جهانی زن از سوی حکومت اسلامی تازه به قدرت رسیده صادر شد به قوانین زن ستیز دستگاه قضایی و حقوقی جمهوری اسلامی پرداخت و از زنان ایران خواست تا صدای حق طلبانه خود را که رژیم تلاش کرده است به انحاء مختلف آن را خفه کند، علیه شرایط موجود بلند کنند. شیرین عبادی در این بیانیه تأکید کرده است: «روز ۸ مارس امسال (۱۳۸۹) روز ويژه ای است، در اين روز علاوه بر حقوق برابر زنان، خواست‌های دموکراتيک مردم ايران نيز مورد مطالبه قرا ر می‌گيرد – مبادا که در گير و دار حوادث سياسی، خواسته بر حق و هميشگی خود را که «تساوی حقوق» است فراموش کنيم – در اين روز همگام و هم دوش با برادران هم‌وطن خود به خيابان‌ها آمده و از خواست همگانی حمايت می‌کنيم، زيرا که دسترسی به «حقوق برابر» جز در يک حکومت دموکراتيک امکان پذير نيست» عبادی با طرح خواست اصلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی آن را «نه یک خواست سیاسی» بلکه «مقدمه یک حرکت مدنی» نامید و نوشت: «نبايد اجازه داد که به بهانه بروز بحران سياسی و يا پرهيز از تفرقه باز هم خواسته‌هايمان را ناديده بگيرند و بديهی است که دسترسی به «حقوق برابر» متضمن اصلاح قوانين تبعيض آميز است و رسيدن به اين هدف، مستلزم اصلاح موادی از قانون اساسی است تا امکان چنين اصلاحاتی فراهم آيد و از اين رو بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران، نه يک خواست سياسی بلکه مقدمه يک حرکت مدنی است. زنان ايران نه تشنه قدرت سياسی اند و نه طالب زندگی بی بند و بار ، بيزار از تحقير و ستم، در جستجوی عدالت و برابری هستند.»
با ۶۷ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 
 

Things you can do from here:

 
 

بیانیه شماره ۵ شورای هماهنگی راه سبز امید/ دعوت به راهپیمائی سه شنبه 17 اسفند

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via بالاترین by javdanegi on 3/5/11

شورای هماهنگی راه سبز امید طی بیانیه شماره پنج خود، با بیان اینکه "روز سه شنبه ۱٧ اسفند(هشتم مارس) فرصت دیگری برای پیوند «روزجهانی زن » با جنبش سبز مردم ایران در پیگیری مطالبات جامعه زنان ماست"، همراهی و همگامی خود را با برنامه های فعالان و نهادهای حوزه زنان برای پاسداشت این روز اعلام و از تبدیل آن به تجمع های اعتراضی نسبت به زندانی بودن دو بانوی سبز و رهبران جنبش حمایت کرد و همزمان از همراهان سبز خواست که فعالانه در برنامه های این روز شرکت نمایند...
با ۷۰ امتیاز و ۵ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 
 

Things you can do from here:

 
 

بیانیه مادران صلح کردستان به مناسبت روز جهانی زن

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Donbaleh.com by nima1348 on 3/5/11

۸) مارس نامی است برای رشادتهای آنانی که‌ خواستند تاریخ را همراه با زنان بنویسند؛ آنانی که‌ برای بدست‌آوردن حقوق دفن و انکارشده‌ای به‌ پا خاستند که‌ با نام‌های مقدس دین، فرهنگ، سیاست، تاریخ، قراردادهای اجتماعی و ... سنگ قبری ابدی را بر این گور نهاده‌ بودند. (۸) مارس لولایی است برای چرخش نگاه‌ انسان به‌ انسان. (۸) مارس تجدید پیمانی است با همه‌ی آن زنانی که‌ در پس قرن‌ها انقیاد و سلطه‌ی گسترده‌ به‌ مبارزات آزادیخواهانه‌ و حق طلبانه‌ی ملت‌های خاورمیانه‌ پیوستند و ندایی شدند برای فردایی شیرین‌تر و بهتر. خاورمیانه‌ امروز در تب و تاب زایشی است که‌ اگرچه‌ سخت‌ترین دردها و جفاها را بر پیکر خسته‌اش میکوبند، اما فرزند سربلند دمکراسی را به‌بار دارد. آ‌نچه امروز روشن و آشکار است تاریخ و گذشته‌ای ست که هر کس و در هر جایگاهی‌ باید خود را در قبال‌اش مسئول بداند. با فرار از این مسئولیت و گذاردن بار بردوش ظالمان زمانه‌ راه‌ به‌ جایی نخواهیم برد و وجدانمان آرام نمی‌گیرد. هم‌اکنون مام میهن چشم‌ براه فرزندانی است- که‌ بدون انکار و انتقام از گذشته‌ و با دیدی فراخ نسبت به‌ آن- ترانه‌ای زیبا برای فردا بسرایند و به‌ آن رووناهی (روشنایی) ببخشند. در ایران امروز اطاعت و فرمانبردای از حاکمان ظالم و پوسیده‌ رمز شب زنده‌ ماندن است و دیگران به‌ گیوتین نفرت سپرده‌ می‌شوند. در ایران امروز زنان بیش از پیش‌ قربانی هرم حاکمیت اطاعت‌اند که خود را در لعاب پوسیده‌ی قانون پوشانده است. اما ما امروز در بزنگاهی تاریخی قرار گرفته ایم که با به چالش کشیدن فرهنگ اطاعت در پایین ترین(خانواده) و بالاترین نقطه ی(حکومت) هرمِ ساختار اجتماعی خواهیم توانست همزمان خواستهای برحق زنان و دیگر اقشار - با هر تکثر ملی،مذهبی و...- را برزبان آوریم. بی شک تاریخ مبارزات زنان در کردستان و ایران ما را هرچه بیشتر به سوی خواست آ‌زادی و کرامت شهروندی سوق می دهد و رسمی بدیهی ست که روز جهانی زن را نیز در این پروسه‌ی حق‌طلبی بیش از پیش گرامی بداریم. در همین راستا ما به عنوان مادران صلح کردستان پشتیبانی خود را از تمامی برنامه های اعتراضی روز جهانی زن به شیوه ای مادرانه‌ و مسالمت‌جویانه‌ اعلام می داریم، و از مردم ایران و به‌ویژه‌ کردستان خواستاریم در راه اجابت حقوق و خواستهای دمکراتیک خود این روز را گرامی و حرمت خون‌های ریخته‌ی دختران و زنان راه آزادی و اشکهای مادران داغدیده‌ را نگه‌ دارند. مادران صلح کردستان

 
 

Things you can do from here:

 
 

سازگارا :شورای هماهنگی راه سبز به دعوت جنبش زنان لبیک گفت و سه شنبه ساعت ۴...

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via بالاترین by darvaknews on 3/5/11

شورای هماهنگی راه سبز به دعوت جنبش زنان ایران لبیک گفت و روز سه شنبه ساعت ۴ برای راه پیمایی در سراسر شهر های ایران در نظر گرفته شده. بدلیل ارتش منظمی که حکومت از ارازل و اوباش درست کرده و میآره در خیابان و با تظاهرات کنندگان صلح دوست در گیر میشه و زد و خورد درست میکنه به همین دلیل پیشنهاد این است که در تهران و تمام شهر ها میادین بزرگ مرکزی باشه که از اونجا تجمعات شکل بگیره و از اونجا تظاهرات پراکنده انجام بشه . اصل بر تظاهرات پراکنده در سطح محلات و یا استفاده از مدل چهار شنبه سوری برای مقاومت مدنی و مبارزاتی است که در کوچه و خیابون داریم. اصل بر این است که از ۴ بعد از ظهر که شروع می کنیم به سمت شب که میریم شدت بگیره و بتوانیم شعار های جنبش را که مرگ بر دیکتاتور و انتخابات آزاد است، همینطور دفاع از خواست زنان ایران که حقوق برابر است، و آزادی همه زندانیان سیاسی همچنین آقایان موسوی و کروبی هست، بتونیم فریاد بکنیم، فیلم و عکس تهیه کنیم و نشان بدیم که ایران یکپارچه اعتراض و مقاومت هست جلوی کودتا چی ها. بقول یکی از دوستان آقای خامنه ای همان اشتباهی رو کرد که استعمار انگلیس مقابل مبارزات گاندی کرد، وقتی استعمار انگلیس فکر کرد که دست به خشونت بیشتر بزنه و گاندی رو دستگیر کرد مبارزات در تمام هند شدت گرفت و بالاتر رفت و انتهاش مجبور شدند عقب نشینی بکنند. با دستگیری موسوی و کروبی و همسرانشان، مهم این است که نشون بدیم مقاومت در سراست ایران هفته به هفته شدت میگیره، افزون میشه، بالاتر میره، اونوقت در این حالت چاره ای جز عقب نشینی برای کودتاچی ها و دیکتاتور باقی نمی مونه و عقب رفتن دیکتاتور در این خصوص راه را برای پیشروی های دیگر باز خواهد کرد، آقای مجتبی واحدی مشاور آقای کروبی مطرح کرده که عملیات دستگیری آقای موسوی و کروبی را وحید حقانیان که نفر سوم بیت محسوب میشه، معاون اجراییو یکی از نزدیکترین کسان به آقای خامنه ای شخصا به عهده داشته. این آقای وحید همان کسی است که وقتی که آقای خامنه ای بمب زیر منبر منفجر شد او رو به بیمارستان رسوند و از اون زمان تا الان نزدیکترین و شاید مهمترین فرد به آقای خامنه ای هست، اون هم عملیات و دستگیری ای که هیچ یک از مقامهای قضایی و دولتی جراتش رو ندارند که بگن ما رهبران جنبش و همسرانشون رو دستگیر کردیم و ریاکارانه و بز دلانه و سرا پا ترس و وحشت از واکنش مردم دائما دروغ بافی میکنن که اصلا دستگیرشون نکردیم یا در منزلشون یا در حصر هستند یا اصلا در حصر هم نیستند و این نهایت زبونیشون رو نشون میده. بر عزای مدرسین حوزه علمیه غم هم دارن فشار میارن که بر علیه آقای موسوی و کروبی صحبت بکنند ولی خیلی از اون ها زیر بر نرفتن از جمله آقای ابراهیم امینی. آقای ولایتی مشاور آقای خامنه ای که ابا داشت بر علیه آقای هاشمی حرف بزنه به خیل کسانی پیوسته که خواهان این شده که خواص یعنی آقای هاشمی باید بر علیه آقای موسوی و کروبی صحبت بکنه. آقای محسن هاشمی بعد از چندین و چند سال از مدیر عاملی مترو کنار رفت و نوشت به دلیل او دولت کار شکنی میکنه و از این پروژه کنار رفته و شهردار تهران استعفا ایشون رو پذیرفت. جالبه که سردار رویانیان گفته که برای دولت انجام کارهای مترو خیلی ساده هست و نشون میده بر سر باند بازی و سیاسی بازی و منافع گروهی چگونه منفعت مردم و نیازهای مردم مثل پروژه مترو زیر پا گذاشته میشه و چوب لای چرخ آن گذاشته میشه.آقای سالار آبنوش فرمانده سپاه صاحب الامر قزوین گفته اگر در انتخابات مجلس سال آینده مطابق با ارزش های ما نباشه ،ما یعنی سپاه ، اونوقت سال ۹۱ سال خونینی خواهد بود. یعنی چکمه پوشان آقای خامنه ای خیلی روشن و مشخص پیشا پیش خط و نشون میکشن آنچنان که در انتخابات ریاست جمهوری سال پیش کردند کردند در انتخابات مجلس و لابد هر انتخابات دیگه ای اونها هستند که تعیین تکلیف میکنند اگر نه خون خواهند ریخت و دست به اسلحه خواهند برد. چند روزی است که نیروی انتظامی به منازل و مجتمعات آپارتمانی حمله میکنه و دیش های ماهواره رو جمع آوری یا از بالا به زیر می اندازند به خیال خام اینکه جلوی اعلاه رسانی را به این شکل بگیرند بلکه بتونن سه شنبه های اعتراض را متوقف کنند و بلکه بتوانند بحرانی که هر هفته بزرگتر میشه کنترل کنند.
با ۷۶ امتیاز و ۴ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 
 

Things you can do from here:

 
 

«دومینوی انقلاب»

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Radio Koocheh by maryam on 3/5/11

آن‌چه در این بخش می‌آیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

م.مینایی/ مطلب وارده

تظاهرات اعتراضی و مطالباتی 25 بهمن ماه سال جاری (‌1389) در حمایت از قیام‌های مردمی تونس و مصر عملن و به دنبال آن تظاهرات اول اسفند توانست با حمایت گسترده مردم کشور روبه‌رو شده و هم‌دلی و هم‌راهی قلبی میلیون‌ها تن از ستمدیدگانی را که به دلایلی نتوانسته بودند حضور مستقیم در اعتراضات پیدا کنند، به خود جلب کند. دلیل من برای این ادعا پی‌گیری مشتاقانانه اخبار اعتراضات توسط مردم از منابع خبری مختلف است که موجب پخش  پارازیت از سوی حکومت اسلامی بر روی امواج شبکه‌های خبری شد.

‌در حقیقت اعتراضات  چریکی‌- مدنی و رادیکال- مسالمت‌آمیز اخیر در کشور بخشی از انرژی خود را از جنبش جاری در شمال آفریقا و خاورمیانه گرفته‌ که بررسی  دلایل شکل گیری، گسترش ناگهانی‌، نقاط ضعف و موفقیت نسبی آن‌ها ضرورت تام دارد.

انقلاب تونس جنبشی بود که در طی 29 روز رژیمی 23 ساله را به زیر کشید. خیلی‌ها نمی‌دانند  این انقلاب چگونه پدید آمد. تونس حاکمیتی مستحکم، اقتصادی نسبتن سرپا و مردمانی نسبتن مرفه و تساهل‌گر از نظر دینی داشت. درآمد سرانه آن در منطقه از همه همسایگان‌اش بالاتر بود و در سراسر آفریقا پایین‌ترین میزان فقر را داشت. مهم‌ترین شرکای تجاری آن فرانسه و آلمان و ایتالیا بودند. بعد از استقلال از فرانسه در 1956 نظامی سکولار بر آن حاکم بود که بر جمعیت مسلمان متساهل حکم می‌راند‌[1]. در هیچ یک از بولتن‌های ادواری‌ بحران‌سنج جهانی چه در آمریکا و چه در اروپا اثری از نام تونس به عنوان کشوری آبستن بحران ذکر نشده بود. اما همیشه آمار و ارقام راست نمی‌گویند. انقلاب تونس تاییدی بر این ادعا است.

گرچه میزان بی‌کاری در تونس نسبت به همسایگان‌اش کم‌تر بود اما بحران اقتصادی جهانی اخیر پیش از سایرکشورها‌ بر تونس تاثیر گذاشت. بی‌کاری افزایش یافت و قیمت مواد غذایی بالا رفت

اجازه بدهید موضوع را ورای داده‌های ژورنالیستی‌ بررسی کنیم‌: «گرچه میزان بی‌کاری در تونس نسبت به همسایگان‌اش کم‌تر بود اما بحران اقتصادی جهانی اخیر پیش از سایرکشورها‌ بر تونس تاثیر گذاشت. بی‌کاری افزایش یافت و قیمت مواد غذایی بالا رفت. در نتیجه فساد دولتی که قبلن به دلیل رفاه نسبی  و برخی آزادی‌ها از سوی مردم تحمل می‌شد به یک‌باره به مرکز توجه توده‌ها منتقل شد. در این اثنا مرگ محمد بوعزیزی جوان تحصیل‌کرده بی‌کار سبزی‌فروش در اثر خود‌سوزی خشم عمومی را شعله‌ور کرد و قبل از این‌که جهان به خود بجنبد زین‌العابدین بن‌علی بعد از سرپیچی ارتش از فرمان شلیک به روی مردم‌، مجبور به فرار از کشور و پناهندگی به عربستان شد.

از آن‌جا که این انقلاب با پرچم‌داری طبقه کارگر و نمایندگان آن‌ها انجام نگرفت لاجرم از سوی لیبرال‌ها در طیف انقلابات‌ رنگی طبقه بندی شد که به زعم آن‌ها ‌صرفن به خواست‌های دمکراتیک محدود می‌شود.

در حالی‌که انقلاب تونس در جریان بود مردم مصر، حتا قبل از سرنگونی دولت تونس، ‌در خیابا‌ها جمع می‌شدند و پرچم‌های تونس را تکان می‌دادند و به نفع مردم تونس شعار می‌دادند. این تنها یک هم‌بستگی خشک و خالی و تعارف‌آمیز نبود. مردم مصر در پی همان چیزهایی بودند که مردم تونس می‌خواستند. با حمله پلیس به تظاهر‌کنندگان مصری شعارها بر علیه رژیم سی‌ساله تغییر جهت داد و مردم مبارزه بر علیه رژیم خودی را در اولویت قرار دادند. به تدریج منابع خبری جهانی با توجه به اخبار انقلاب مصر گزارش دادند که انقلاب جاری در مصر مردمی و با شرکت همه طبقات ستمدیده و ناراضی انجام می‌گیرد و فرقه‌ای و مذهبی و قومی نیست [2].

برای مقابله و فرونشاندن آتش اعتراضات مبارک اقدام به برکناری عناصر ارشد دولت خود  و ترمیم کابینه نمود. اقدامی که بسیار دیر بود. اعتراضات شدت گرفت و ارتش اعلام بی‌طرفی نمود. مبارک خواستار مذاکره شد اما طرف‌های مذاکره مشخص نبودند. در این میان پابه‌پای «تظاهرات میلیونی« اتحادیه‌ها‌ی کارگری فراخوان اعتصاب عمومی دادند.‌

در شرایطی‌ که تونس در مسیر تحولات رادیکال و مصر در آستانه انقلاب ایستاده بود هزاران تظاهر کننده در پایتخت یمن، ‌متحد دیگر غربی‌ها، ‌به میدان آمدند و در الجزایر، لبنان، لیبی، ایران، بحرین، اردن و سوریه سران کشورها با نگرانی منتظر اتفاقات نا‌معلوم هستند. در یمن تظاهر‌کنندگان با اعلام «روز خشم» خواستار پایان دادن به دوران 30ساله علی عبداله صالح اتوکرات شدند. موضوع انقلاب همان موضوعات تونس و مصر بود: «فساد، بی‌کاری و حقوق سیاسی. این‌جا هم تظاهرکنندگان با تکان دادن پرچم‌ها اصلاح‌طلبان را کنار می‌زنند.»

اراده مردم

سرعت گسترش انقلابات نه تنها نشان‌گر نارضایتی کل مردم منطقه از سیاست‌ها اقتصادی و اجتماعی و سرکوب‌گرانه حاکمیت‌هایی با سیاست‌های اقتصادی لیبرال و نولیبرال و سیاست‌های اجتماعی خودکامه وابسته به امپریالیسم است بلکه به روشنی چهره جنبش‌های سیاسی مشارکتی و تساوی‌طلب  را در قرن بیست و یکم نشان می‌دهد. آغاز طلیعه دنیای دیگری است که ساختن‌اش با اراده مردم امکان‌پذیر است. گرچه احزاب و گروه‌های سیاسی در برانگیختن اعتراضات سهیم بودند اما به جرات می‌توان گفت هیچ یک از جنبش‌های تاکنون پیروز منطقه پرچم حزب و سازمان و فرقه خاصی را در برابر خود نیافراشته‌اند. بسیاری از تظاهر‌کنندگان سابقه مبارزاتی و شرکت در احزاب و سازمان‌ها را ندارند. بسیاری از آن‌ها حتا تا روز‌های قبل از هواخواهان حاکمیت‌ها بوده‌اند [‌3]. دولت‌ها و مشاوران گمان می‌کردند و می‌کنند اگر با نمایندگان احزاب و سازمان‌های اپوزیسیون چانه بزنند قادرند اعتراضات را خفه و یا منحرف کنند. بعضی‌ها هم مثل دولت ایران اگر فکر می‌کنند با سرکوب، بگیر و ببند و حتا توسل به اعدام‌ کوشندگان ‌سیاسی موفق به سرکوب جنبش خواهند شد بی‌شک اشتباه می‌کنند‌.

اینک شبح انقلاب در بالای جهان در گشت و گذار است و و خودکامگان و استثمار‌گران با هراس نظاره‌گر اوضاع هستند.

واقعیت این است که مردم از هر امکان و مجرایی برای سازمانیابی، کسب و ارسال خبر، تجمع و اعتراض استفاده می‌کنند. من در این‌جا می‌کوشم از سویی ماهیت یک‌سان و تاکتیک‌های متفاوت حاکمیت‌های دیکتاتور سکولار و مذهبی منطقه و از سویی دیگر ماهیت کمابیش یک‌سان خواست‌های مردم  را در کشورهایی که خیزش‌های مردمی در آن‌ها رخ داده نشان دهم. در این کشورها مردم از مساجد برای سامانیابی، سازماندهی و تبادل اطلاعات استفاده می‌کنند‌. نماز جماعت برگزار می‌کنند و بعد به خیابان‌ها می‌ریزند اما ترکیب جمعیت و نوع شعارها آشکارا سکولار و غیر‌مذهبی است. در ایران هر چند مساجد در قرق حاکمیت بوده و ‌حکومت از آن‌ها برای سازماندهی  و تسلیح افراد خود به چوب و چماق و سلاح و مقابله با اعتراضات استفاده می‌کند اما مردم از امکانات دیگر برای سازمان‌یابی و اعتراض استفاده می‌کنند. آن‌ها نه در مساجد بلکه در خیابان هم‌دیگر را پیدا می‌کنند، در محلات سازمان می‌یابند که می‌تواند سنگ بنای شورای محلات باشد و در کارخانه‌ها و مراکز تولیدی و خدماتی  نطفه‌های کمیته‌های اعتصاب و مبارزه بسته می‌شود.

در این‌جا نیز مانند مصر و تونس مردم به تدریج به قدرت خود پی می‌برند. آن‌ها در عمل متوجه می‌شوند که قدرت‌شان بسیار بیش‌تر از سرکوب‌کنندگان‌شان است. مردم در هر گامی که با جسارت بر می‌دارند بیش‌تر به امکان تغییر جهان پی می‌برند و آشکارا در می‌یابند که جهان دیگری ممکن است. روند حوادث به هرکجا که ختم شود یک چیز مسلم است: اداره جهان و به ویژه خاورمیانه به شکل سابق امکان نخواهد داشت. سقوط مبارک امری سمبلیک است. رژیمی که با نهاد اطلاعات و امنیتی پنج میلیون نفری‌اش بی‌تزلزل نشان می‌داد و با اتکا به پشتیبانی بی‌حد و حصر امپریالیسم جهانی از نظر روانی توده‌ها را سال‌های سال متقاعد کرده بود که امکان سرنگونی‌اش با انقلاب توده‌ای وجود ندارد و مردم لزومن باید به اصلاحات فرمایشی دل‌خوش کنند. انقلاب مصر این معادله را در هم ریخت و به عینه به جهانیان نشان داد که با اراده مردم هر ناممکنی ممکن است.‌

اینک شبح انقلاب در بالای جهان در گشت و گذار است و و خودکامگان و استثمار‌گران با هراس نظاره‌گر اوضاع هستند. حالا با اجازه مولوی باید گفت:

نردبان قدرت استثمارگران افتادنی است

ابله آن را دان که آن بالا نشست

استخوانش زودتر خواهد شکست

آغاز افول طالبانیزم نئوکانی، مسیحی، اسلامی و یهودی

موج انقلابات مردمی و مشارکتی در منطقه‌ای که عرصه تاخت و تاز نابردباران مذهبی بود و هر روز بیش‌تر از روز پیش جوامع را به سوی جنگ مذهبی می‌راند، نوید از آغاز دوران جدیدی می‌دهد که در آن طالبانیزم فرقه‌ای و مذهبی جایی نخواهد داشت. اسلام‌، مسیحیت و یهودیت سیاسی به علاوه سکولاریسم اقتدارگرا پای‌گاه‌های توده‌ای خود را از دست خواهند داد دیکتاتورهای پوپولیست مجبور به تمکین در برابر اراده مردم خواهند شد. موجی که با عروج اسلام سیاسی در سی و اندی پیش از ایران شروع شد

ناسیونالیسم عربی

سقوط رژیم مبارک نوع جدیدی از ناسیونالیسم عربی را احیا کرده است. ناسیونالیسم از پایین. ناسیونالیسمی که بر دوش توده‌های فقیر قرار گرفته و با ایجاد کمیته‌های دفاع از همسایه‌، سایت‌های شبکه ارتباطی اجتماعی اینترنتی، سازمان مستقل کارگری و ارتباط مستقیم و رودر رو نضج یافته است. ناسیونالیسم از پایین آشکارا اشکال گذشته کار سیاسی سازمان‌ها و احزاب مخالف را اعم از وفد و ناصری‌ها و اخوان‌المسلمین نفی و از بالای سر آن‌ها اقدام کرده است. در این ناسیونالیسم توده‌ها‌ی مصری پرچم‌های تونس را در دست گرفته‌اند  و بالعکس. اینک دیگر پرچم نماد یک کشور نیست بلکه نشانه اتحاد عموم توده‌های عرب است.‌ غرور ملی مبتنی بر تقدس پرچم سلاحی بود که حاکمان ستمگر برای سرکوب ملل تحت ستم از آن به بهترین وجهی سود برده‌اند. حتا در کشور خودمان پس از سال‌ها موعظه اسلام ایدئولوژیک به تدریج تشبث به ناسیونالیسم افراطی برای جلب توده‌ها و برانگیختن پوپولیسم آغاز شده است. ناسیونالیسم از بالا می‌گوید ملل دیگر در سطح پایین‌تری از تمدن و دانش و آگاهی و توسعه فرهنگی قرار دارند و لایق هیچ‌گونه هم راهی و هم‌دردی نیستند.

سقوط رژیم مبارک نوع جدیدی از ناسیونالیسم عربی را احیا کرده است

نمود خارجی این ناسیونالیسم عملن در تضاد با ناسیونالیسم الیت عربی است. ناسیونالیسم سال‌های 1952 که با سو‌استفاده از تحرکات و قیام‌های اجتماعی نظامیان را به عنوان مدافع ملت عرب بر سرنوشت ملت مصر حاکم کرد. ملتی که به ام‌العرب مشهور است و در آن دوران صنعتی‌ترین کشور دنیای عرب محسوب می‌شد.‌

اینک شورای عالی نظامیان مصر با بهره‌گیری از روح ناسیونالیسم از بالا می‌خواهد هم‌چنان در عرصه سیاسی مصر دست بالا را داشته باشد.

نقش وسایل ارتباط جمعی

وقتی مبارزات مردم در خیابان‌های تهران بلافاصله در فیس‌بوک و تویتر و یوتیوب منتشر می‌شود، وقتی الجزیره اتفاقات تونس و مصر را به بهترین شکل پوشش می‌دهد‌، وقتی رژه تانک‌های چین در لهاسا در معرض دید جهانیان قرار می‌گیرد و جنایت‌های گوانتانامو افشا می‌شود اهمیت کامپیوترهای شخصی و دوربین  گوشی‌های هم‌راه آشکار می‌شود. در برابر این خبرنگاران صادق و بی‌ادعا خیل عظیمی از خبرنگاران رسمی با تحصیلات آکادمیک و در عین حال محافظه‌کار و دودوزه باز وجود دارند که با نعل وارونه زدن هم‌چنان می‌خواهند در را بر پاشنه سابق بچرخانند. انقلابات تونس و مصر و جنبش‌های چاری در منطقه نقش ارتباط مشارکتی اجتماعی را در برابر مطبوعات رسمی طبقات و نهادهای حاکم نشان دادند.  در حالی‌که مطبوعات رسمی وانمود می‌کردند بعد از فرار بن‌علی و مبارک کارها به خوبی و خوشی پایان یافته و اوضاع به حالت عادی برگشته است مجددن اخباری از تداوم مبارزات و تعمیق معنادار آن‌ها به اطلاع جهانیان رسید. بی‌شک پس‌لرزه‌های این مبارزات هم‌چنان بنای لرزان و شکاف برداشته لیبرالیسم و نولیبرالیسم را  در منطقه و کل جهان خواهد لرزاند.

ارتش چرا اعلام بی‌طرفی کرد؟

قبل از پاسخ به این سوال بیایید از خود بپرسیم چرا در این‌جا سپاه پاسداران و در چین ارتش در میدان تیانامن اعلام بی‌طرفی نکرد و خصوصن در ایران فرماندهان سپاه به نیابت از کلیت دولت هم‌چنان بر طبل ارعاب و سرکوب می‌کوبند؟

یک بار دیگر قبل از پاسخ به سوالی که از خود پرسیده‌ایم موضع ارتش تونس و مصر را بررسی کنیم. ارتشی که در مصر به مدت حدود پنجاه سال هسته اصلی سرکوب و ارعاب بود این‌بار خود را از مقابله با تظاهر‌کنندگان دور نگه‌داشت و حاضر نشد لوله تفنگ خود را به سوی مخالفان نشانه رود؟

پاسخ همه سوالات فوق در این حقیقت نهفته است که تاثیر اقتصادی اعتراضات مردم بسیار شکننده و غیرقابل تحمل بود. در ایران و چین تظاهرات دانش‌جویان و مردم هنوز مراکز اقتصادی و شریان‌های تولیدی جامعه را نشانه نرفته است. از آن‌جا که در مصر همانند ایران مقامالت نظامی به‌طور گسترده اقتصاد را تحت اختیار خود در آورده بودند از این‌رو  تاب تحمل فشارهای اقتصادی را نداشتند. همین امر موجب شد در مرحله کنونی آن‌ها از بین راه حل تمکین به خواست‌های اولیه مردم و گزینه تیانامن مورد نخست را انتخاب کنند. اما چنان‌چه من‌بعد مقاومت مراکز اقتصادی تداوم یابد خواهید دید که ارتش به اصطلاح مردمی چگونه در استفاده از زور درنگ نخواهد کرد و کارگران را به خاک و خون خواهد کشید.

این درست است که جرقه‌ای می‌تواند خرمنی را به آتش بکشد اما خیلی‌ها از قبل آماده‌اند تا از حریق ایجاد شده به نفع گرم کردن خود بهره‌گیری کنند

واکنش امپریالیسم جهانی

در حالی‌که مجموعه امپریالیستی  از یک سو قیام مردم را در منطقه بنام دفاع از دمکراسی و آزادی مورد تایید ضمنی قرار می‌داد از سوی دیگر اوباما دست‌اندرکاران اطلاعاتی کشور را گرد هم می‌آورد تا با توپ و تشر از کم‌کاری آن‌ها در پیش‌بینی وقایع انتقاد کند و از آن‌ها بخواهد منبعد بیش‌تر چشم و گوش خود را باز کنند تا غافل‌گیر نشوند. گرچه میزان غافل گیری در انقلاب‌های رنگی سال‌های گذشته در مجموعه سابق بلوک شرق به اندازه خاورمیانه نبود و طبق تئوری پایان تاریخ لیبرال دمکراسی برای همیشه به موفقیت نایل امده بود و عصر انقلابات خاتمه یافته بود اما در مجموع غافل‌گیری هم‌زاد امپریالیسم است و ظاهرن هیچ‌گاه بنا ندارند از تاریخ درس بگیرند. همان‌گونه که دیکتاتورها هم از سرنوشت اسلاف خود درس نمی‌گیرند و بنای استبداد و غارت خود را ابدی می‌پندارند.

‌نکته جالب دیگر در واکنش امپریالیست‌ها در قبال مبارزات مردم این بود که در عین ریا‌کاری و اظهار هم‌دلی با جنبش‌های مردمی از قیام‌کنند‌گان می‌خواستند «خویشتن‌داری» کرده و به اصطلاح پا را از گلیم خود فراتر نگذارند. خویشتن‌داری در قاموس امپریالیست‌ها یعنی عدم تعرض به سیستم مبتنی بر کارمزدی. آیا حق نداریم از این‌ها بپرسیم چرا وقتی غارت‌گران و استثمار‌کنندگان در سراسر جهان به ابتدایی‌ترین حقوق زحمت‌کشان حمله می‌کنند از آن‌ها نمی‌خواهید خویشتن‌داری کنند. آیا رژیم‌های غارت‌گری چون اسراییل و کلمبیا و مصر که در صدر دریافت‌کنندگان کمک‌های مالی و تسلیحاتی و آموزش نظامی و پلیسی آمریکا هستند در سرکوب و یورش به زحمت‌کشان خویشتن‌داری کرده‌اند؟

سازماندهی

این درست است که جرقه‌ای می‌تواند خرمنی را به آتش بکشد اما خیلی‌ها از قبل آماده‌اند تا از حریق ایجاد شده به نفع گرم کردن خود بهره‌گیری کنند. نمونه‌های زیادی را می‌توان برشمرد که در صورت نبود آلترناتیوی مردمی رهبران فاسد و غارت‌گرانی که دندان برای دریدن مردم تیز کرده‌اند از فرصت استفاده کرده و جای خالی قدرت را پر خواهند کرد. این خطر به‌طور عینی و واقعی تونس و مصر و در آینده نزدیک کشور ما را تهدید خواهد کرد. قبل از هرچیز نبود تشکلات سراسری و فراگیر کارگریاز یک سو‌، و وجود سازمان‌ها و احزاب چپ زمین‌گیر شده که از فرط بی‌عملی توان مانور در میان توده‌ها را از دست داده‌اند و نیز رهبرانی که حتا در خارج از کشور قادر به توافق بر سر حداقل ها نیستند و هر روز نوای  تازه‌ای کوک می‌کنند، مشکلات رودرروی ما هستند. بیایید صادقانه و هم‌دلانه راهی برای برون رفت از این بن‌بست شوم پیدا کنیم. همه معترفیم که در شرایط تاریخی ویژه‌ای به سر می‌بریم. حتا قبل‌تر از سرنگونی بن‌علی و مبارک مردم ما بر علیه نظام امنیتی حاکم قد علم کردند و به‌طور میلیونی خیابان‌ها را به تسخیر خود در آوردند اما نبود سیاست درست در قبال توده‌های کارگر، ملیت‌ها و مشکلات اقتصادی و نیز نبود اراده سرنگونی همه را به سرگیجه انداخت و حاکمیت با بهره‌گیری از این فرصت به قلع و قمع مردم پرداخت.


 
 

Things you can do from here:

 
 

آقایان، خانمها!!! این حرامزاده ها هیچ پرنسیپی ندارند! اینها جنایتکارند! واقع...

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Donbaleh.com by V.move on 3/4/11

کار از حرف و پیام و آیه خواندن گذشته است اگر ذره ای هنوز از انسانیت حتی با همان تفاسیر و تعاریف دینی تان مانده باید در خیابانها راه بیافتید و وا انسانا فریاد کنید! اسلامتان گند زده است! الله تان نفرت آفریده است. ولایت فیقه تان وقیحترین ولایتها را ساخته است! چه می کنید!؟ با مشتی دزدِ لمپنِ الله فروش، هر روز باید روز اعتراض باشد . واقعیت این است که حتی یک نفس در هوای مسموم این جنایتکاران، ننگ است! شریفترین انسانها را به خاک و خون کشیده اند. فرهیخته ترین انسانها را خانه نشین، از خاک وطن دربدرکرده اند، بهترین فرزندان این آب و خاک را در اوینها و کهریزکها شکنجه و تجاوز کرده اند و کشته اند و گورهای بی نام و نشان ِ در گورستانهای حکومت نحس اسلامی، هنوز چونان لکه ننگی بر پیشانی بشریت داغ تازه می کند. ریاکاری و دروغ و فریب، فضیلت ِ روز مره یک مشت دزد بی همه چیز شده که از فقر و بیکاری و ناداری جوانان همین آب و خاک برای سرکوب و قتل و خفقان گورستانی مردم مان سوء استفاده میکنند. نفس کشیدن در چنین جامعه ای ننگ است. چنان بر دار و ندار این ملت چنگ انداخته اند که برای چاپیدن هر چه بیشتر، از هیچ جنایت و ریاکاری ای روی گردان نیستند. خدا چیست!؟ پیغمبر کیست!؟ قرآن کدام است!؟ همه این ها حکایت است! اصل ریاکاری و فریب و غارت است. تقوای این جانیان قتل است، دروغ است و مردم فریبیست. به خامنه ای جنایتکار نگاه کنید! از سراپایش دروغ و ریاکاری می بارد. و این تازگی ندارد سه دهه است فریاد کرده و می کنیم . سه دهه است از چهره پلید و ریاکارانه ی الله ِ این قاتلان پرده بر می کشیم و سلاخی می شویم. فقط موسوی و کروبی با همه احترام به اینان، نیستند! مگر قتلهای زنجیره ای نبود!؟ آیت لله هایی که صدایشان در آمده و آرزوی مرگ می کنند با دیدن توهین به فائزه رفسنجانی که بدرستی هم باید اعتراض کرد، تا کنون چرا خفقان گرفته بودند!؟ خاورانها را ندیدند!؟ پیکر فرزندان اعدام وتیرباران شده ی همین مردم را که با تریلیها و کامیونهای ویژه حمل گوشت! به گورستانهای بقول خودشان لعنت آبادها می بردند و می برند هنوز! حس اسلامی و انسانی شان گل نکرده بود و نمی کند!؟ آقایان، خانمهای مسلمان و محجبه و مکرمه و آیت الله و مرجع و هر چه که هستید و م یگویید! این حکومت سه دهه است که جنایت می کند! این حکومت سه دهه است که با فاطمه و زهرا گویان جوانان را می کشد! این حکومت سه دهه است که با صدای قرائت قرآن شکنجه می کند! تجاوز می کند! سه دهه است به زنان و دختران ما تجاوز می کنند! سه دهه است که از سفره ی تهیدستان همین جامعه ی اسلامی می دزدند و حسابهای میلیاردی ترتیب داده اند! یک مشت دزد بی همه چیز با همین نامهای مرجعیت و آیت الهی و دین و اسلام متعفن، به جان و مال و ناموس همین مردم چنگ انداخته اند! کار از حرف و پیام و آیه خواندن گذشته است اگر ذره ای هنوز از انسانیت حتی با همان تفاسیر و تعاریف دینی تان مانده باید در خیابانها راه بیافتید و وا انسانا فریاد کنید! اسلامتان گند زده است! الله تان نفرت آفریده است. ولایت فیقه تان وقیحترین ولایتها را ساخته است! چه می کنید!؟ امروز موسوی و کروبی و همسران محترمشان در بند همین جانیانند. همه می دانند. تمام دنیا می داند! اما دادستانش انکار می کند! وزیر اطلاعاتش تایید می کند! وزیرش زیر همه چیز را می زند! پاسدار اسلامش خط و نشان می کشد برای قدرتهای جهانی!!! انگار که از خون ملت ایران باید بمکد! تا به جهان توهمات خودش را بگیراند! آقایان، خانمها!!! این حرامزاده ها هیچ پرنسیپی ندارند! اینها جنایتکارند! بودنشان در یک جامعه مایه ننگ و بی آبرویی آن جامعه است و صد البته ننگ هر دین و باوری هم! پیام دادنها و حرف زدنها در گوش این جنایتکاران یاسین است! جنایت همچنان جاریست! دزدی همچنان به راه است! هیچ جای این حکومت نحس را نمی توان یافت که نشان از راستی و تقوا باشد! هیچ جای این حکومت را نمی توان یافت که یک نفر! به معنی واقعی کلمه یک نفر! ذره ای از اصل و پایه و شناسه ی راستی و درستی در او باشد! همه این حکومت آلوده است! پلید است! به پلیدترین شکلش نیز الله را بر سر همین مردم آوار کرده و می کنند! به حرمت الله تان هم اگر شده باید به خیابانها بیایید. باید عمامه از سر بر گیرید و به این جنایتکاران بتازید. پیام و حرف و امربه معروف و نهی از منکر یاسین است به گوش این جنایتکاران. نه خامنه ای گوشش بدهکار این یاسینهاست و نه مافیای مالیخولیایی اش! باید به میدان آمد. باید هر روز، روز اعتراض باشد اگر شرف و انسانیت جایی در باور و زندگی تان دارد. همچون زن و مرد و پیر و جوان ِ بجان آمده از الله ِولایت وقیح به خیابانها بیایید شاید از حرمت ِحریم باورهای اسلامتان، حیثیتی بازبخرید! ایران بنام الله، از خمینی خون آشام تا خامنه ای ابله جنایتکار بخون کشیده شده است. فریاد یک ملت گواه این جنایتهاست! ما دیر یا زود لُمن اللهای اسلامی را بزیر می کشیم، اگر براستی همرایید! این گوی و این میدان!

 
 

Things you can do from here:

 
 

آقایان، خانمها!!! این حرامزاده ها هیچ پرنسیپی ندارند! اینها جنایتکارند! واقع...

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Donbaleh.com by V.move on 3/4/11

کار از حرف و پیام و آیه خواندن گذشته است اگر ذره ای هنوز از انسانیت حتی با همان تفاسیر و تعاریف دینی تان مانده باید در خیابانها راه بیافتید و وا انسانا فریاد کنید! اسلامتان گند زده است! الله تان نفرت آفریده است. ولایت فیقه تان وقیحترین ولایتها را ساخته است! چه می کنید!؟ با مشتی دزدِ لمپنِ الله فروش، هر روز باید روز اعتراض باشد . واقعیت این است که حتی یک نفس در هوای مسموم این جنایتکاران، ننگ است! شریفترین انسانها را به خاک و خون کشیده اند. فرهیخته ترین انسانها را خانه نشین، از خاک وطن دربدرکرده اند، بهترین فرزندان این آب و خاک را در اوینها و کهریزکها شکنجه و تجاوز کرده اند و کشته اند و گورهای بی نام و نشان ِ در گورستانهای حکومت نحس اسلامی، هنوز چونان لکه ننگی بر پیشانی بشریت داغ تازه می کند. ریاکاری و دروغ و فریب، فضیلت ِ روز مره یک مشت دزد بی همه چیز شده که از فقر و بیکاری و ناداری جوانان همین آب و خاک برای سرکوب و قتل و خفقان گورستانی مردم مان سوء استفاده میکنند. نفس کشیدن در چنین جامعه ای ننگ است. چنان بر دار و ندار این ملت چنگ انداخته اند که برای چاپیدن هر چه بیشتر، از هیچ جنایت و ریاکاری ای روی گردان نیستند. خدا چیست!؟ پیغمبر کیست!؟ قرآن کدام است!؟ همه این ها حکایت است! اصل ریاکاری و فریب و غارت است. تقوای این جانیان قتل است، دروغ است و مردم فریبیست. به خامنه ای جنایتکار نگاه کنید! از سراپایش دروغ و ریاکاری می بارد. و این تازگی ندارد سه دهه است فریاد کرده و می کنیم . سه دهه است از چهره پلید و ریاکارانه ی الله ِ این قاتلان پرده بر می کشیم و سلاخی می شویم. فقط موسوی و کروبی با همه احترام به اینان، نیستند! مگر قتلهای زنجیره ای نبود!؟ آیت لله هایی که صدایشان در آمده و آرزوی مرگ می کنند با دیدن توهین به فائزه رفسنجانی که بدرستی هم باید اعتراض کرد، تا کنون چرا خفقان گرفته بودند!؟ خاورانها را ندیدند!؟ پیکر فرزندان اعدام وتیرباران شده ی همین مردم را که با تریلیها و کامیونهای ویژه حمل گوشت! به گورستانهای بقول خودشان لعنت آبادها می بردند و می برند هنوز! حس اسلامی و انسانی شان گل نکرده بود و نمی کند!؟ آقایان، خانمهای مسلمان و محجبه و مکرمه و آیت الله و مرجع و هر چه که هستید و م یگویید! این حکومت سه دهه است که جنایت می کند! این حکومت سه دهه است که با فاطمه و زهرا گویان جوانان را می کشد! این حکومت سه دهه است که با صدای قرائت قرآن شکنجه می کند! تجاوز می کند! سه دهه است به زنان و دختران ما تجاوز می کنند! سه دهه است که از سفره ی تهیدستان همین جامعه ی اسلامی می دزدند و حسابهای میلیاردی ترتیب داده اند! یک مشت دزد بی همه چیز با همین نامهای مرجعیت و آیت الهی و دین و اسلام متعفن، به جان و مال و ناموس همین مردم چنگ انداخته اند! کار از حرف و پیام و آیه خواندن گذشته است اگر ذره ای هنوز از انسانیت حتی با همان تفاسیر و تعاریف دینی تان مانده باید در خیابانها راه بیافتید و وا انسانا فریاد کنید! اسلامتان گند زده است! الله تان نفرت آفریده است. ولایت فیقه تان وقیحترین ولایتها را ساخته است! چه می کنید!؟ امروز موسوی و کروبی و همسران محترمشان در بند همین جانیانند. همه می دانند. تمام دنیا می داند! اما دادستانش انکار می کند! وزیر اطلاعاتش تایید می کند! وزیرش زیر همه چیز را می زند! پاسدار اسلامش خط و نشان می کشد برای قدرتهای جهانی!!! انگار که از خون ملت ایران باید بمکد! تا به جهان توهمات خودش را بگیراند! آقایان، خانمها!!! این حرامزاده ها هیچ پرنسیپی ندارند! اینها جنایتکارند! بودنشان در یک جامعه مایه ننگ و بی آبرویی آن جامعه است و صد البته ننگ هر دین و باوری هم! پیام دادنها و حرف زدنها در گوش این جنایتکاران یاسین است! جنایت همچنان جاریست! دزدی همچنان به راه است! هیچ جای این حکومت نحس را نمی توان یافت که نشان از راستی و تقوا باشد! هیچ جای این حکومت را نمی توان یافت که یک نفر! به معنی واقعی کلمه یک نفر! ذره ای از اصل و پایه و شناسه ی راستی و درستی در او باشد! همه این حکومت آلوده است! پلید است! به پلیدترین شکلش نیز الله را بر سر همین مردم آوار کرده و می کنند! به حرمت الله تان هم اگر شده باید به خیابانها بیایید. باید عمامه از سر بر گیرید و به این جنایتکاران بتازید. پیام و حرف و امربه معروف و نهی از منکر یاسین است به گوش این جنایتکاران. نه خامنه ای گوشش بدهکار این یاسینهاست و نه مافیای مالیخولیایی اش! باید به میدان آمد. باید هر روز، روز اعتراض باشد اگر شرف و انسانیت جایی در باور و زندگی تان دارد. همچون زن و مرد و پیر و جوان ِ بجان آمده از الله ِولایت وقیح به خیابانها بیایید شاید از حرمت ِحریم باورهای اسلامتان، حیثیتی بازبخرید! ایران بنام الله، از خمینی خون آشام تا خامنه ای ابله جنایتکار بخون کشیده شده است. فریاد یک ملت گواه این جنایتهاست! ما دیر یا زود لُمن اللهای اسلامی را بزیر می کشیم، اگر براستی همرایید! این گوی و این میدان!

 
 

Things you can do from here:

 
 

انقلابیون لیبی در حال پیشروی به سوی طرابلس هستند

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Donbaleh.com by Megadude on 3/4/11

گردان‌های مسلح قذافی و جنگنده‌های لیبی امروز تظاهرات کنندگان در شهرهای الزاویه و راس لانوف لیبی را به خاک و خون کشیدند که تاکنون بر اساس گزارش‌های اولیه ۵۰ نفر در شهر الزاویه کشته و ۳۰۰ نفر دیگر زخمی شدند. به گزارش فارس به نقل از پایگاه خبری "الجزیره "، مناطق مختلف لیبی از صبح امروز جمعه شاهد حملات نظامی نیروهای قذافی بود به گونه‌ای که درگیری‌هایی بین گردان‌های قذافی که شامل شبه‌نظامیانی است که دولت لیبی از خارج از این کشور به خدمت گرفته است و انقلابیون در اجدابیا و البریقه در شرق این کشور و راس لانوف در مرکز این کشور و الزاویه در نزدیکی پایتخت در غرب این کشور صورت گرفت. خبرنگار الجزیره اعلام کرد: اهالی شهر الزاویه و راس لانوف گزارش داده‌اند امروز با حمله توپخانه‌ای نیروهای قذافی به تظاهرات کنندگان فاجعه‌ای در این مناطق به وقوع پیوسته و نیروهای امنیتی لیبی اجازه نمی‌دهند آمبولانس‌ها زخمی‌ها را به بیمارستان منتقل کنند. یک شاهد عینی نیز گفت گردان‌های قذافی از خمپاره‌های ضدهواپیما و خمپاره‌های ضدزره علیه انقلابیون استفاده کرده است. خبرنگار الجزیره گفت: نیروی هوایی لیبی انقلابیون در ورودی شهر راس لانوف را هدف بمباران جنگنده‌های خود قرار داده است. به گزارش شبکه خبری العالم، انقلابیون لیبی که شرق این کشور را تحت کنترل دارند، اکنون در حال پیشروی به سوی مناطق غربی هستند. همچنین خبرگزاری فرانسه گزارش داد، انقلابیون از روستای "عقیله الصغیره " در منطقه صحرا که ۲۸۰ کیلومتری جنوب غربی پایگاه آنها در بنغازی قرار دارد، عبور کردند. در طرابلس امروز نیروهای امنیتی به تظاهرات کنندگان در منطقه "تاجورا " در شرق این شهر حمله کردند و با آنها درگیر شدند. این تظاهرکنندگان امروز پس از نماز جمعه با حضور در خیابان ها شعارهایی ضد رژیم قذافی سر دادند. نیروهای امنیتی برای متفرق کردند تظاهرکنندگان به سوی آنها گاز اشک آور شلیک کردند.

 
 

Things you can do from here:

 
 

مۆڵن: ئێران دۆڕاوی گۆرانكارییەكانی رۆژهەلاتی ناوەڕاستە

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Kurdish Perspeictive on 3/5/11

كوردیش پرسپكتیڤ، مایك مۆڵن سەرۆكی ئەركانی گشتیی سوپای ئەمەریكا رای گەیاند، ئێران لە بەرامبەر بزووتنەوە جەماوەرییەكان لە رۆژهەلاتی ناوەڕاست دۆڕاوە.

 
 

Things you can do from here:

 
 

"حق ما حق شماست مردم به ما ملحق شوید." در هشت مارس، خیابان را از ان خود کنیم...

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via بالاترین by berkeley on 3/5/11

حق ما حق شماست مردم به ما ملحق شوید." این صدای زنان حق طلب در ۸ مارس 32 سال پیش بود یعنی درست بیست و پنج روز بعد از از انقلاب بهمن سال 1357، به موجب چهار فرمان در طی چند روز، توسط رهبر انقلاب، آیت الله خمینی، زنان ضمن داشتن حق رای، عملا نابرابر اعلام می گردند و بزرگترین نقض حقوق بشر بر سرنوشت زنان رقم می خورد. زنان در اعتراض به خیابان ها آمدند، در داگستری تحصن کردند، در خیابان ها فریاد زند: "ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم" آنها شعار دادند: "در جبهه ازادی، جای زنان خالی است"، "ما حجاب نمی خواهیم حجاب اجباری است"، "لحظه به لحظه گویم زیر شکنجه گویم یا مرگ یا آزادی". ان روزها در گرماگرم انقلاب صدای زنان شنیده نشد. زنانی که در خیابان بودند تنها ماندند. امسال جمعی از فعالان جنبش زنان ایران، از زنان و مردانی که صدایشان برای آزادی و دموکراسی در خیابان های شهر جاری است، خواستار همراهی و همصدایی برای کمک به برقراری "تساوی حقوق" در روز سه شنبه ۸ مارس شدند با ما هم گام شوید با ما که با گذشت بیش از صدسال از تاریخ مبارزات آزادی خواهانه ی زنان ایرانی هم چنان درگیر در نبردی نابرابریم، و خواستار همان حقوقی هستیم که بیش از یک قرن برای کسب آن مبارزه کرده ایم. با ما هم صدا باشید خیابان را خانه خود کنیم تا "تساوی حقوق" خواسته بر حق و همیشگی زنان ایران را که برای کسب آن، هزینه بسیار داده ایم، را به دست آریم. هنوز قوانین 1310 و قانون شریعه بر سرنوشتمان حاکم است علیرغم آن، "آنچه از این گذار به دامانمان نشسته است، مشتی خاطره یا قانونی تغییر نیافته نیست. بلکه ما تاریخی ساخته ایم که در آن سکوت و تسلیم، ارزش نیست. تاریخی که به نسل جوانش مقاومت در برابر خشونت را آموخته است. تاریخی که به زنان و مردانش نه گفتن به زور و جور را یاد داده است. تاریخی که برگ برگ آن تلاشی مستمر برای زندگی بهتر است." مردم ایران ،رسانه های ملی و مردمی صدای حق خواهی زنان ایران باشید در روز سه شنبه ندای نداهای ایران زمین را بشنوید که از شیرین عبادی می گویند "مبادا که در گیر و دار حوادث سیاسی، خواسته بر حق و همیشگی خود را که "تساوی حقوق" است فراموش کنیم!" بیائید "فریاد خاموش شده زنانی که قربانی خشونتند" باشیم، برای رفع هرگونه تبعیض، گام برداریم. تا بتوانیم جامعه عاری از خشونت بنا کنیم. هم صدای ما باشید در تعییر قانون، زیرا "هیچ قانونی نمی تواند برای ما عدالت و دموکراسی به ارمغان بیاورد مگر اینکه در بند بندش حقوق برابر زن و مرد دیده شود. بنابراین تعییر قانون، شروع حرکت ما به سمت دموکراسی و برابری جنسیتی و رعایت حقوق همه مردم کشورمان خواهد بود". حاکمین خواستشان بر این بود و هست خانه را از ان زنان کنند! ما سی دوسال پیش خیابان را برگزیدیم. تنها ماندیم. این بار صدای ما را بشنوید و خیابان را آز ان خود کنیم، کنار هم باشیم که برابری حق همیشگی ماست، کوچه و خیابان و خانه از ان ماست، بدون برابری ازادی در بند است و جامعه در زندان. عفت ماهباز ۸ مارس ، روز جهانی تورنتو 1389 efatmahbas@hotmail.com www.efatmahbaz.com زیر نویس انچه در گیومه امده از بیانیه جمعی از فعالان جنبش زنان به مناسبت ۸ مارس 1389 است بیانیه جمعی از فعالان جنبش زنان به مناسبت ۸ مارس: آزادی بدون برابری ممکن نیست! زنان است. روز ما. روزی به نام برابری و آزادی. برابر با ۱۷ اسفند ۸۹، سه شنبه اعتراض. ۸ مارسی دیگر برای ما زنانی که هر سال در این روز برای سخن گفتن از ساده ترین حقوق انسانی و طبیعی خود با خشن ترین و غیر منصفانه ترین برخوردهای امنیتی حکومت روبرو بوده ایم. برای زنان ایران، برخلاف بسیاری از کشورها روز زن، روز گل دادن و شادی و پایکوبی نیست. روز تهدید و نا امنی است. روز اعتراض است! سالهاست ۸ مارس را در پستوی خانه هایمان، در گوشه و کنار پارکهای شهر، در سالنهای در بسته، و بالاخره در خیابانها و مکانهای عمومی تر به پچ پچه یا به فریاد، نه به تبعیض گفته‌ایم و هزینه داده‌ایم. آنچه از این گذار به دامانمان نشسته است، مشتی خاطره یا قانونی تغییر نیافته نیست. بلکه ما تاریخی ساخته ایم که در آن سکوت و تسلیم، ارزش نیست. تاریخی که به نسل جوانش مقاومت در برابر خشونت را آموخته است. تاریخی که به زنان و مردانش نه گفتن به زور و جور را یاد داده است. تاریخی که برگ برگ آن تلاشی مستمر برای زندگی بهتر است. ما، جمعی از فعالان جنبش زنان ایران، ضمن ابراز همبستگی با زنان و مردانی که صدایشان برای آزادی ودموکراسی در خیابان های شهر جاری است در پی بیانیه خانم شیرین عبادی و ضمن تایید آن، تکرار می کنیم که "مبادا که در گیر و دار حوادث سیاسی، خواسته بر حق و همیشگی خود را که "تساوی حقوق" است فراموش کنیم! پس در این روز همگام و هم دوش با برادران هم وطن خود به خیابان ها آمده و از خواست همگانی حمایت می کنیم زیرا که دسترسی به حقوق برابر جز در یک حکومت دموکراتیک امکان پذیر نیست." - ما همصدا با خواهرانمان که صدای اعتراضشان در ایران حتا در روز جهانی زن، با انعکاس صدای مهیب سرکوب روبروست، و همکلام با زنانی که در زندانها هزینه سنگین آزادی را با دقیقه دقیقه عمرشان پرداخت می کنند، - همنفس با مادرانی که داغ فرزندانشان، گلی همیشه سرخ بر سینه هایشان کاشته است، - از سوی دختران و زنانی که در ازای نه گفتن به ستم ، جانشان ستانده شد، همدل با دخترانی که هیچ قانونی آنها را از تعصب های کور مردانه پاس نمی دارد تا قربانی خشم قتلهای ناموسی نشوند، - ما به جای فریاد خاموش شده زنانی که قربانی خشونتند و نیز دوش به دوش خواهرانمان در تونس و مصر و لبنان و ... که در این روز، همچون ما ندای برابری جنسیتی سر داده اند، خیابانها را از آن خود می کنیم و می دانیم که برادران برابری خواهمان نیز در این راه در کنار ما خواهند بود. آزادی و رفع هرگونه تبعیض، از قانون گرفته تا فرهنگ و سنت، خواسته های همیشگی ما بوده است. اکنون بسیاری از خواهران و بردارانمان به خاطر اندیشه شان در بندند.آزادی همه زندانیان اندیشه از مطالبات همیشگی ما بوده است. ما براین باوریم که هیچ قانونی نمی تواند برای ما عدالت و دموکراسی به ارمغان بیاورد مگر اینکه در بند بندش حقوق برابر زن و مرد دیده شود. بنابراین تعییر قانون، شروع حرکت ما به سمت دموکراسی و برابری جنسیتی و رعایت حقوق همه مردم کشورمان خواهد بود و بدون شک تا آن روز هر ۸ مارسی برای ما روز اعتراض خواهد بود. برای امضای این بیانیه به لینک زیر مراجعه شود: https://spreadsheets.google.com/viewform?formkey=dE9fdFlrSlc0bkpldFpLWXJmY01CdUE6MQ
با ۶۰ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 
 

Things you can do from here:

 
 

شهرام ناظری: وضعیت موسیقی فاجعه باراست

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via بالاترین by asis on 3/5/11

شوالیه آواز ایران وضعیت موسیقی را فاجعه بار خواند و گفت، طی 100 سال اخیر به دلایل سیاسی و اجتماعی، دیدگاه تغزلی بر موسیقی سنتی حكمفرما بوده است. به گزارش ایسنا، شهرام ناظری كه این روزها در حال برگزاری كنسرت موسیقی شاهنامه فردوسی در اصفهان است، روز گذشته در جمع خبرنگاران با اشاره به این كه هنر و به ویژه موسیقی براساس هیچ معیار درست اجتماعی و هنری حركت نمی‌كند و همه چیز رها شده است، اظهار داشت: اگر اثر خوبی ساخته می‌شود، نتیجه همت شخصی افراد است. وی با بیان این كه در تمام كشورها برای موسیقی‌های هنری به عنوان یك نیاز اجتماعی برنامه‌ریزی می‌شود، افزود: در بخش آموزش مطلقا فعالیتی صورت نگرفته است. هر گروهی بی‌رویه آموزش می‌دهد و به همین دلیل، مشكلات زیادی برای هنرجویان موسیقی به وجود آمده است. ناظری با اشاره به این كه اصفهان به دلایل تاریخی یكی از اركان موسیقی كشور بوده است، بیان كرد: هنوز هم وجود اساتیدی چون كسایی، شاه زیدی، ساسان سپنتا و شهناز می‌تواند انگیزه كافی برای یك حركت بزرگ هنری ایجاد كند. وی با بیان این كه طی 100 سال اخیر شاهنامه توسط خوانندگان موسیقی خوانده نشده و به دلایل سیاسی و اجتماعی، طی این مدت، دیدگاه تغزلی بر موسیقی سنتی حكمفرما بوده است، اضافه كرد: از چهار سال پیش اجرای شاهنامه را از كشور امریكا آغاز كرده‌ام. این خواننده برجسته با اشاره به این كه ایران فرهنگی غنی و هر منطقه موسیقی خاص خود را دارد، خاطرنشان كرد: از این قابلیت‌ها هیچ بهره‌برداری نمی‌شود و اهل هنر از این موضوع رنج می‌برند. وی با بیان این كه برخی از گوشه‌های بسیار كهن موسیقی سنتی به نام شاهنامه است، اما به طور كلی شاهنامه و لحن‌های حماسی از موسیقی سنتی خارج شده است، ادامه داد: اجرای شاهنامه با موسیقی سنتی نیاز به لحن حماسی دارد و موسیقی مقامی می‌تواند در این زمینه كمك كننده باشد. ناظری با اشاره به این كه موسیقی انتخاب شده برای كنسرت اصفهان 90درصد مقامی است و در آن از سازهای تنبور،دیوان و بربط استفاده می شود، گفت: نوع دیگری از اجرای شاهنامه با اركستر سمفنونیك را در كشورهای دیگر اجرا كرده‌ام. وی با بیان این كه در چهار سال گذشته در بسیاری از كشورهای جهان به اجرای شاهنامه پرداخته و این اولین بار است كه به اجرای این آثار در ایران می‌پردازد، افزود: هنرمند فقط مهارت ندارد، بلكه باید فرهنگ هنری لازم را برای چگونگی استفاده از مهارت خود داشته باشد. این استاد آواز با اشاره به این كه فردوسی زبان فارسی را از زیر آوار عرب بیرون كشید، اظهار داشت: مدت‌ها بود تصمیم داشتم در زمینه شاهنامه كار كنم و مثل همیشه با وجود امكانات بسیار ضعیف و بدون هیچ حمایتی این كار را انجام دادم. وی بیان داشت: آهنگساز قطعات كنسرت از موسیقی مقامی كرد بهره زیادی برده است. شب گذشته اجرای شاهنامه خوانی شهرام ناظری در اصفهان و در تالار رودكی برای نخستین بار در ایران با استقبال مردم هنر دوست اصفهان مواجه شد. این اجرا تا فردا شب ادامه دارد.
با ۳۲ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش هنر و ادبیات
نظرات

 
 

Things you can do from here: