Saturday, January 29, 2011

سید علی غرابات از نیروهای ارشد سپاه پاسداران به اتهام ارتداد اعدام شد

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via بالاترین by soi.ir on 1/28/11

خبرگزاری هرانا – یک زندانی عقیدتی به اتهام ارتداد در روز چهارشنبه ششم بهمن ماه در زندان کارون اهواز اعدام شد. بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران"هرانا" سید علی غرابات از نیروهای ارشد سپاه پاسداران در جنگ ایران و عراق، اهل سوسنگرد به دلیل ادعای ارتباط با امام دوازدهم شیعیان با حکم دادگاه ویژه روحانیت به اتهام ارتداد و همین طور ترغیب به فساد (طبق مواد ۵۱۳، ۶۳۹ و ۶۴۰ قانون مجازات اسلامی) به اعدام محکوم شد. نامبرده پس از اعلام ادعای ارتباط با امام دوازدهم شیعیان توسط ماموران وزارت اطلاعات در شهر سوسنگرد بازداشت شد و پس از صدور حکم اعدام در فردای اربعین حسینی در بامداد چهارشنبه ۶ بهمن ماه جاری در زندان کارون اهواز به دار آویخته شد. طبق آخرین اطلاعات وی تعدادی مرید در استان های خوزستان و لرستان و ایلام داشت که برای زیارت به محل زندگی ایشان می آمدند و مدتی پس از دستگیری نیز فیلم مستندی که به گفته مسئولان به بررسی جریان های انحرافی می پرداخت از دیدار مریدان ایشان از شبکه استانی خوزستان پخش شده بود.
با ۷۷ امتیاز و ۵ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 
 

Things you can do from here:

 
 

Friday, January 28, 2011

چه کنم که دستم به جایی نمیرسد؟

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via وبلاگ رسمی آرش بیخدا by Arash_Bikhoda on 1/28/11

برای من مانند روز روشن است که مردم به مفهوم عام، میتوانند بسیار شرور باشند، یکی از دلایلی که من تفکر را بر سیاست ترجیح دادم همین بود که از شر مردم در امان باشم. سقراط را یک آدم خوب نمیکشت، اما مردم او را کشتند.

مدتهاست حجت الله نیکویی زندانی و ناپدید شده است و من هر آنچه در دست داشتم کردم اما صدای من به گوش کسی نرسید.

پستی این زمانه ما را به حیواناتی بدل کرده است که زندانی شدن یک آدم بخاطر افکارش برایمان عادی شده است، هربار نام کسی را در اخبار میبینیم که فردا اعدام میشود، انگار زیاد اتفاق مهمی پیش نیامده، با خود میگوییم خوب این که خبر مهمی نیست هر روز این کار را میکنند، گویا ما پذیرفته ایم که در زمان حیات ما شرورانی حق داشته باشند آدمها را هنوز بخاطر عقایدشان و نشر آنها بکشند. گاهی فکر میکنم این عادی شدن اخبار وحشتناک ایران ما را از بانیان این جنایات پست تر میکند.

ایرانی بودنمان، میهن دوستی مان، و در ادامه آن ایرانی دوستیمان که هیچ، حتی انسانیتمان را هم این رژیم خدشه دار کرده است، که هیچ نمیکنیم.

از آدمهای عادی که مشغول روز مرگی های هر روزه هستند نمیتوان انتقادی کرد، اما فعالان حقوق بشر، روزنامه نگاران آزادیخواه چرا نام حجت الله نیکویی را مطرح نمیکنند؟

شاید میترسند از اینکه محکوم به اسلام ستیزی شوند و دکان رسانه ایشان کساد شود.

روزنامه نگارها توی این دنیا از وکلا و فعالان سیاسی و هنرمندان و متفکران نقش بیشتری روی بسط عدالت و انسانگرایی دارند. اگر این طبقه هم انسانیت و عدالتش تضعیف شود کل این اجتماع تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.

اما پرسشی که ذهن مرا مدتی است مشغول کرده است این است که من چه کنم.

پاسخی که به ذهنم میرسد هم این است که من اساساً برای ستیز با چنین چیزی اقدام کرده ام که به اینجا رسیده ام، از همان روز نخست من بخوبی میدانستم این راه چنین منظره هایی هم دارد. این است که من بیکار نخواهم نشست.

نابود باد اسلام این دین کریه تازی



 
 

Things you can do from here:

 
 

رژیم یک زندانی سیاسی دیگر کرد را به جوخه مرگ سپرد

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 


مردم منطقه دشتبیل اشنویه و جمعی از اهالی ارومیه با شنیدن خبر اعدام فرهاد تارم، در مقابل زندان مرکزی ارومیه تجمع کرده و با سردادن شعار علیه خامنه ای و سایر دست اندرکاران رژیم، خواستار تحویل پیکر فرهاد به خانواده اش شدند. ماموران امنیتی به سوی جمعیت تظاهرکننده یورش برده و ده نفر، از جمله چند تن از اعضای خانواده فرهاد تارم را دستگیر کردند

 
 

Things you can do from here:

 
 

Monday, January 24, 2011

سومین سالمرگ ابراهیم لطف اللهی دانشجوی کُرد: خانواده لطف اللهی را تنها نگذار...

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via بالاترین by zedd on 1/23/11

ابراهیم لطف الهی دانشجوی حقوق دانشگاه پیام نور سنندج 15 دی ماه 1386 توسط ماموران اداره اطلاعات این شهر بازداشت و 10 روز بعد خبر مرگ وی به خانواده‌اش اعلام شد. اداره اطلاعات سنندج علت مرگ این دانشجوی کُرد را خودکشی عنوان کرد، اما گفته می‌شود وی بر اثر شدت شكنجه جان خود را از دست داده است. سال گذشته در خصوص پرونده این دانجشوی کرد سراغ وکیل مدافع وی رفتم و آخرین وضعیت این پرونده را جویا شدم. آقای نیکبخت با رد احتمال خودکشی وی گفت: "امکان خودکشی و حلق آویز کردن به وسیله زیرپیراهن و آویزان کردن یک جوانی با حدود 50 تا 60 کیلو وزن از دوش سلولی که ابراهیم در آن بازداشت بود، دور ازذهن است". صالح نیکبخت در ادامه با اشاره به بایگانی کردن پرونده لطف اللهی پس از مرگ وی افزود: "علیرغم درخواستهای مکرر اینجانب دایر بر اینکه فیلم و عکس صحنه حلق آویز شدن به خانواده لطف اللهی داده شود، بازپرس شعبه سوم دادسرای عمومی و انقلاب سنندج از تحویل آن خودداری کرده و با وجود اعتراض اینجانب به منع پیگرد صادره دادگاه کیفری استان کردستان نیز، قرار صادره را عینا تایید و پرونده را بایگانی نموده اند". بنا به اظهارات این وکیل دادگستری، به درخواستهای خانواده لطف اللهی برای رسیدگی مجدد پرونده ترتیب اثر داده نشده و نامه وی نیز به رئیس قوه قضاییه هنگام سفر او به سنندج درسال 86 عملا بلا اقدام مانده وعلت فوت مشکوک ابراهیم لطف اللهی همچنان برای خانواده وی در ابهام باقی مانده است. امسال سومین سالمرگ ابراهیم لطف اللهی در شرایطی برگزار می شود که عمده فعالان مدنی سنندج در بازداشت به سر می برند؛ فعالانی که هر ساله با حضور بر سر مزار وی نام و یادش را گرامی می داشتند. امسال اما خانواده ابراهیم تنها تر از همیشه هستند و بدون حمایت فعالان نمی تواند یاد فرزندشان را گرامی بدارند. خانواده لطف اللهی را تنها نگذاریم و در سومین سالمرگ وی، با تکثیر او در فضای مجازی نام و یادش را گرامی بداریم. نام و یادش گرامی باد / منبع: کمیته گزارشگران حقوق بشر
با ۴۷ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 
 

Things you can do from here: