Sent to you by Hiwa via Google Reader:
شاید مهمترین بخش زندگی یک آدم، زمانی باشه که اون آدم در حال رشد هست، یعنی کمتر از 18 سال سن داره، نه اینکه در بقیه دوره ها رشد متوقف بشه ولی خوب کمتر میشه، شاید چون رشد آدم به حدی میرسه که پاسخ نیازهاش رو تا حد زیادی بده، حالا توی این دوره که آدم رشد میکنه، چیزهایی یاد میگیره که به تدریج باعث شکل گرفتن شخصیت اون شخص میشه، شخصیتی که تا آخر عمر با اون آدم تا حدود زیادی میمونه، و این شخصیت تنها چیزی هست که باهاش میشه یک آدم رو حقیقتاً شناخت!
تجربه بشری اثبات کرده که در این دوره حساس آدم رو باید فرستاد مدرسه، که پیش آدمهای دانا چیزهایی یاد بگیره و شخصیتش بهتر از آب در بیاد. همه ماها وقتی در اون سن هستیم چیزهایی که بهمون میگن خیلی مطلق و درست به نظر میاد، ولی وقتی بزرگتر میشیم میبینیم که خیلیهاش اشتباه بوده، مثلاً شما اگر بابای شما از بچگی به شما میگفت پسرم هرکاری که حال بده کاره درستیه، این پیام همیشه شاید در ذهن شما و رفتار شما باقی میموند. ولی وقتی بزرگتر میشیم میبینیم که خیلی از حرفهایی که توی این دوره شنیدیم اشتباه بوده، یا حداقل مشکوک بوده! میبینیم که مسائلی که از نظر ما خیلی بدیهی بودند چون مثلاً از بابامون شنیده بودیم زیاد هم بدیهی نیستند، و جامعه بشری پر است از دیدگاه های مختلف و متنوع. بعد میافتیم دنبال اینکه کدومهاش درسته و کدومهاش درست نیست، کم کم به این نتیجه میرسیم که درست هست و نیست زیاد مهم نیست هرچی کار بکنه درسته! البته این بخش آخر رو اگر آدم حرومزاده ای باشید بهش میرسید، اگر آدم سالمی باشید بهش نمیرسید، ولی حداقل به این نتیجه میرسید که برای افکار مختلف باید یک مقدار احترام قائل بود، و این حداقل احترام شامل تایید حق وجود برای آن تفکرات میشود.
حالا که قضیه بشر اینقدر آنارشیستی هست، توی دورانی که ازش یاد کردیم، چه چیزهایی رو خوبه به بچه ها یاد بدهند، آموزش متوسطه، که قراره هر آدم متوسطی داشته باشه، باید شامل چیا بشه؟! این سوال رو در گوشه ذهن نگه دارید.
میدونید در رساله های آخوندها گفته شده وقتی شک دارید به آب وضو ادرار شده یا نه، ببینید بوی ادرار یا مزه ادرار میده یا نه؟ چرا مثلاً نگفته بجای بوییدن و ادرار کردن، دعای فلان رو بخونید؟ چرا وقتی کار به شاش رسیدن و شاش به صورت مالیدن میرسه حتی آخوندها هم به دنبال بوییدن و چشیدن و در یک کلام دریافت تجربی میگردند؟ چون این دریافت تجربی برای هر آدمی از همه چیز معقول تره، یعنی وقتی ببینی و بچشی و ببویی و لمس کنی و غیره دیگه لازم نیست کسی برات استدلال بکنه! تا حدود زیادی میفهمی قضیه رو! مرحوم دیوید هیوم میفرمایند مردم به دریافت تجربی اعتقاد دارند تا زمانی که با یک فیلسوف برخورد میکنند. بنابر این، خودمونیم، تجربه و دریافت تجربی از همه چیز بهتره، وقتی یک چیزی رو میشه از طریق تجربه دریافت کرد اون چیز خیلی واقعی تره تا اینکه یک کسی از یک کس دیگری از جانب کسی وحی آورده باشه، یا چه میدونم دکارتی نشسته رو در روی آتش به تجربه شک کرده باشد! مرحوم حافظ میفرمایند:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان، تا سیه روز شود هر که دروغش باشد
حالا اون پرسشی که قبلاً گفتم نگه دارید رو به یاد بیاورید! بله غلط حدس زدید! جواب درست اینه که در اون دوره باید دانسته های تجربی، یا دانش تجربی را آموخت! نباید دینی و قرآن و خلاصه خزعبلاتی که بهش میگن علوم دینی آموخت، حداقل توی مدارسی که دولت ایجاد میکنه، و پولش رو ملت میده. حالا اگر یک شخص نادانی خواست به بچه اش روش خدا پسندانه طهارت کون پیاد بده خوب بفرستش مسجد، یا مدرسه اسلامی! بهتره که توی مدرسه به نظر اینجانب بجای دین و قرآن، منطق و فلسفه و خوش برخوردی و ادب و اتیکت ، نظم و آموزش زندگی سالم و هم زیستی و نوع دوستی و زمین دوستی و ایران دوستی و موسیقی و ورزش و شادی و اینجور چیزها رو یاد بدن.

Things you can do from here:
- Subscribe to وبلاگ رسمی آرش بیخدا using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
No comments:
Post a Comment