Thursday, March 10, 2011

نیویورک تایمز: خیزش اعراب، لرزش تهران

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Donbaleh.com by aflatoon on 3/9/11

تِرِنس او دونل، نویسنده امریکایی، در کتاب خود «باغ بی باک، در جنگ» که کتابی است از خاطرات دهه ۶۰ زندگی اش در یک انارستان در ایران، فراش بی سواد خود ممدلی را به یاد می آورد که هر روز صبح او را با تقه ای بلند به در و این پرسش بیدار می کرده که: «ایرانی هستی یا عرب؟ دونل می گوید: «اگر برهنه بودم می گفتم «عرب». و او بیرون منتظر می ماند تا لباس بپوشم. اگر لباس پوشیده بودم پاسخ می دادم «ایرانی» و او با قهوه وارد می شد.» دونل می نویسد این شوخی با همان حس میهن پرستی باستانی دست به دست تا امروز چرخیده. حسی که ایرانی ها، همسایگان عرب خود را بی فرهنگ های سوسمارخوری می دانند که لباس نپوشیده این سو و آن سو می روند. برندگان انقلاب ۱۹۷۹ می خواستند این تصویر را تغییر دهند تا عرب دوستی و عِرق اسلام، جای ملیت گراییِ پارسی و مغرورانه شاه را بگیرد. واکنش رسمی ایران به بیداری اخیر اعراب نشان می دهد که راهبردهای خاورمیانه جمهوری اسلامی ایران هنوز رد پایی از تحقیر نسبت به بینش، خودمختاری و پیروزی عرب را در باور خود نهفته دارد. بیشتر ایرانی ها آن چه را که کشمکشی آشنا برای عدالت، سرافرازی اقتصادی و آزادی برای رهایی از قوانین خودکامگی می بینند، مقامات حاکم ایران همان فعالیت ها را چون تلاش دیرهنگام و به تعویق افتاده اعراب برای تقلید از انقلاب اسلامی می دانند و برداشتی چون پیوستن آن ها به تهران در نبرد با امریکا و اسراییل از آن ماجراها می بافند. توهم حکومت ایران از یک سو بی ارتباط به تفاوت نسل ها نیست. نخبگان طبقه حاکم هنوز به ایده های منسوخ آیت اله روح اله خمینی آویزان مانده اند؛ ایده هایی که جهان بینی اش بر پایه چندین دهه طاغوت ستیزی شکل گرفته بود. گسترش انفجاری جمعیت در خاورمیانه، موجی از جوانان ایرانی و عرب را در پی داشته که مقهور بی عدالتی، نه از سوی قدرت های استعمارگر بلکه از سوی دولت های خود بوده اند. تاکنون سود ایران با بده بستان با کشورهای عربی تامین شده است؛ با مردمانی ناامید که رژیم های اخته و ناکارامدی بر آنان فرمان می رانَد که خود توانایی روبرو شدن با اسراییل را ندارند و به سادگی به خاطر همدستی با امریکا برکنار می شوند. گفتگویی که با یک سیاستمدار ایرانی داشته ام آموزنده است: وی موجهانه شکایت داشت که امریکا برای حل مسائل سیاسی به نیروی نظامی بیش از اندازه توجه دارد. من فرض ساده ای را مطرح کردم: چه می شد اگر ایران در سه دهه گذشته به جای صرف چندین میلیارد دلار برای تغذیه نظامی حزب اله، حماس و جهاد اسلامی، همین مبالغ را صرف آموزش ده ها هزار تن شیعه لبنان و فلسطین می کرد تا دکتر و پروفسور و وکیل شوند؟ آیا اکنون این جماعت قوی تر نبودند و بیشتر نمی توانستند از حقوق خود در برابر اسراییل دفاع کنند؟ خالصانه پاسخ داد :«خوب، این چه سودی برای ایران می داشت؟» و ادامه داد: «فکر می کنی اگر آن ها را می فرستادیم خارج که درس بخوانند آیا برمی گشتند به جنوب لبنان و غزه تا با اسراییل بجنگند؟ قطعا نه، دکتر و وکیل و پروفسور باقی می ماندند.» ایران در ماهیت خود دریافته است که که می تواند الهام بخش و قهرمان لگدمال شدگان منطقه باشد ولی نه سرمشق پیشرفت و ترقی. استراتژی های تسلط جویانه ایران بر خاورمیانه، کمتر وابسته به بمب اتمی است و بیشتر بر ارکان دوگانه نفت و جنون بیزاری استوار است. دلارهای نفتی ایران برای تامین مالی تندروهایی چون خالد مشعل در سوریه، سید حسن نصراله در لبنان و مقتدا صدر در عراق صرف می شود. همان طور که یک دوست عرب شیعه ام یک بار برایم درد دل کرد «ایران می خواهد تا آخرین نفرِ لبنان و فلسطین و عراق، با امریکا بجنگد.» در نگاه نخست شاید سقوط دولت های غرب-مدار عرب ضربه ای برای واشنگتن و مایه خوشدلی تهران به نظر برسد. اتفاق نظر ظاهری میان کارشناسان و تحلیل گران غربی که گمان می کنند ایران خلاء قدرت خاورمیانه را پر می کند، کوته بینانه است. در حالی که ارتباط میان مصر و ایران- باستانی ترین و پرجمعیت ترین کشورهای منطقه- به نظر می رسد که گسترش یابد، رقابت نیز میان این دو کشور شدت می گیرد. صعود ایران بر بلندای خاورمیانه و جهان عرب در دهه گذشته تا اندازه ای جایگاه قاهره را پایین آورده. (همان گونه که) با ظهور دوباره افتخار مصر و مدعی شدن این کشور، ایران به ناچار باید جایگاه پیشگام خود را واگذار کند و دست از آرزوهایش برای سکانداری خاورمیانه سنی و عرب بشوید. در واقع اگر مصر بتواند الگویی مردم مدار، برگرفته از رواداری سیاسی، شکوفایی اقتصادی و سیاست خارجی ماهرانه را پیاده سازی کند، دیگر الگوی ضعف اقتصادی ایران با سیاست انتقاد ناپذیر و برخورد مدارانه اش جذابیتی برای جهان عرب نخواهد داشت.

 
 

Things you can do from here:

 
 

No comments: